معرفی کتاب اصول مبارزه در زمانه نیهیلیسم اثر محمدمهدی اردبیلی

اصول مبارزه در زمانه نیهیلیسم

اصول مبارزه در زمانه نیهیلیسم

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

3

ناشر
شابک
9786224538630
تعداد صفحات
921
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        امروز بحران در مبانی، چنان پیش رفته است که حتی به مخیلۀ بدبین‌ترین شکاکان تاریخ هم نمی‌رسید. هیچ امکانِ قابل دفاعی برای برون‌رفت از این نیهیلیسم، چه در سطح نظری چه در سطح تمدنی، به چشم نمی‌خورد. ظهور منطق‌های فازی و چندارزشی و نسبی‌گراییِ رادیکال، در کنار نظریات مشابه در فیزیک (از عدم قطعیت به بعد) و ریاضیات (از قضایای ناتمامیت به بعد) نیز تجلیلات دیگری از همین امرند. از سوی دیگر، مسئله ابداً در سطح معرفت‌شناسی باقی نمانده است. کل ارکان فرهنگ و تمدن، از سیاست و اخلاق گرفته تا علم و دین، تحت تاثیر این فروپاشیِ بنیادین‌اند و باورمندانِ تیزبین‌شان دریافته‌اند که تاکنون نیز خانه‌ها‌یشان را روی آب بنا کرده‌ بودند. خورندگیِ اسید نیهیلیسم چنان بالاست که هر مبانیِ فکریِ پولادینی هم که در برابرش قرار گیرد، می‌خورد و نابود می‌سازد. با این اوصاف، پروبلماتیک اصلی اثر حاضر دقیقا همین است که در زمانۀ غلبۀ کامل نیهیلیسم، آنگاه که تمام معیارها و بنیان‌های معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی و ارزش‌شناختی فروپاشیده‌اند و انسانِ تیزبین تمام تمام تکیه‌گاه‌های مطمئنِ گذشته را، اعم از ادیان، علوم، فلسفه‌ها و ایدئولوژی‌های متنوع را غیرقابل اتکا یافته است، آیا هنوز می‌توان به زیستی معنادار و ارزشمند امید داشت؟ در یک کلام، موضوع این اثر امکانِ امید در زمانۀ غلبۀ ناامیدیِ مطلق است: امید به یافتن یا حتی ساختنِ راهی برای معنابخشی به زیستنِ سوژه و برون‌رفت از نیهیلیسم و بی‌معناییِ مطلق حاکم. و آیا در اولین گام، در زمانۀ غلبۀ بی‌معنایی و تردیدهای ژرف و گریزناپذیرِ نظری و عملی، خود مبارزه با بی‌معنایی، بامعناترین و موجه‌ترین گام نیست؟ این اثر در مقام یک فهرست کلی، جلد نخست از طرحی گسترده‌تر است که به امکان و شیوۀ این مبارزه از جهات مختلف (از منطق و معرفت‌شناسی گرفته تا هستی‌شناسی و غایت‌شناسی، و از ارزش‌شناسی گرفته تا باورشناسی، و در نهایت نتایج اخلاقی و سیاسی آن برای سوژه) می‌پردازد: مبارزه‌ای همه‌جانبه در زمانۀ نیهیلیسم.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به اصول مبارزه در زمانه نیهیلیسم

بریدۀ کتاب

صفحۀ 139

نیچه در آنک انسان سرفصلی دارد تحت عنوان «چرا من یک سرنوشتم؟». قطعاً اکثر قریب به اتفاق خوانندگانِ این عبارت و احتمالاً تمام معاصرانش این تعبیر را به تمسخر گرفتند و او را مجنونی خودشیفته پنداشتند. در مجنون و خودشیفته بودن او البته شکی نیست، اما مگر خود او واقعاً یک سرنوشت نشد؟ سرنوشتی که ما هنوز آن را زندگی می‌کنیم. سرنوشتی که هنوز سرنوشت همۀ ماست. قدرت خلاقۀ نیچه او را سرنوشت کرد. هر مبارز خلاقی امروز باید از خود چنین بپرسد: «چگونه می‌توان سرنوشت شد»؟ پاسخ چنین است: با قدرت خلاقه، شدت و البته بخت، از طریق حفظ آگاهی، آمادگی و قاطعیت. اما مهمتر از اینها با خواستِ مطلق: خواست سرنوشت شدن؛ یعنی در عین پذیرشِ هیچ‌بودن، به چیزی کمتر از «سرنوشت شدن» قانع نبودن. یعنی جسارت پذیرش مسئولیت سنگین و ترسناک سرنوشت بودن را داشتن: «حال که سرنوشتم اکنون چه باید بکنم؟» در اینجا بیش از آنکه تاکید بر آینده باشد، تاکید بر اکنون است. این «سرنوشت بودن» دقيقاً عليه ايدۀ وعدۀ «منجی» عمل می‌کند. چرا که امروز دیگر زرتشت بودن هنر نیست، حتی مسیح بودن. هر وعده‌دهنده‌ای باید سکوت پیشه کند. هر وعده‌دهنده‌ای دروغ می‌گوید. هر وعده‌دهنده‌ای شکستش را، جهلش را، ناتوانی‌اش را پنهان می‌سازد. یک قاعده مبارزاتی: یا خودت باش سرنوشتی را که وعده می‌دهی، یا خفه شو.

1