مرغ سحر: خاطرات پروانه بهار

مرغ سحر: خاطرات پروانه بهار

مرغ سحر: خاطرات پروانه بهار

3.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

3

خواهم خواند

5

شابک
9786008967224
تعداد صفحات
272
تاریخ انتشار
1399/3/24

توضیحات

        «داستان پروانه داستان جهانی پرآشوب است که در آن ارزش های کهنسال یک فرهنگ پایدار و اصیل به شکل مبارزات شخصی و اجتماعی یک زن دلیر به اوج تجلی می رسد.»مجید تهرانیان هانا لولو، اردیبهشت 1381«در تمام مراحل کتاب، پروانه بهار به وجود آگاه، پرشهامت و اندیشه مند پدر افتخار می کند. تردیدی ندارم که اگر امروز ملک الشعرا در قید حیات بود و این کتاب را مرور می کرد او نیز به همین اندازه به وجود دختری به توانایی پروانه افتخار می کرد. مرغ سحر را به تمام کسانی که زندگی را دشوار می یابند و زیر بار سنگینش در خود توان حرکت نمی بینند از صمیم دل توصیه می کنم.»فاطمه کشاورز مریلند، تابستان 2018«مبارزات پروانه، چه برای رهایی خویشتن از قیدوبند تفکر یک جامعه سنتی نسبت به زن باشد و چه برای کسب آزادی برای محرومان و رنج دیدگان ، زیر لوای الهام پدر آزادی خواهاش بوده است و پروانه چه زیبا در سایه شرح زندگانی پرتلاطمش در ایران و آمریکا این الهام را در کتاب مرغ سحر بیان می کند. این کتاب را می توان همچون پیوندی زیبا میان عواطف پدر و فرزندی از یک سو و عشق به آزادی خواهی و هنر از سوی دیگر دانست. خواندن آن را به همه عاشقان هنر و آزادی توصیه می کنم.»شهین سراج فرانسه، مارس 2018
      

لیست‌های مرتبط به مرغ سحر: خاطرات پروانه بهار

داستان دو شهرچشم هایشجای خالی سلوچ

سیاهه سیاحت، سیر وسلوک یا سیمای سحر و سیاست زنانه

73 کتاب

اول خواستم فقط رمان و حسب‌حال بنویسم اما دیدم کتاب‌هایی در ذهنم هست که دلم پیش‌شان است و دستم به حذف‌شان نمی‌رود. بعدتر اگر مجالی بود شاید این فهرست را تفکیک کردم! آنروز موعود قول میدهم که در فهرست‌های جداگانه مفصل‌تر بنویسم! (وعده سر خرمن) برای خواندن این سیاهه حرف‌هایی به نظر مهم می‌رسد که بدانید. البته اگر یادداشت حقیر در خصوص داستان دوشهر را خوانده باشیددستتان می‌آید تصویر زنان در آینه این پیرمرد نورس را! 1- در کتاب، زن سوژه است و ابژه! قهرمان است و مقهور! محبوب است و منفور! قاعده است و قرار! قدرت است و غیرت! نفرت است و موهبت! زمین است و زمان! آن است و آینده! حقیقت است و فسانه! دلدار است و دل‌داده! عصمت است و پتیاره! پیامبر است و ساحره! گل است و گلاب! صواب است و عقاب! شهد است و شراب! زهر و است و سراب! حزین است و شاداب! شاهد است و شهید! شهر است و شعر! شهرت است و غریبی! ساحل است و صخره!‌ کویر است و دریا! بهشت است و دنیا! 2- در شاعرانگی‌ها بالا اگر خواستید بجای «و»، «یا» بگذارید! بجای کتاب هم اگر خواستید زندگی بگذارید! قضاوتش با شما! بگذریم! 3- سیاهه شامل کتبی است داستانی و ناداستان که در آن یا زن قهرمانی است یا بستر بروز قهرمانی یا چشم سیاهی در جستجوی قهرمانی به نظر من. ۴- اول که فهرست را که نوشتم مورد لطف و نظر تعدادی از اهل ذوق قرار گرفت و کتبی را پیش نهادند تا اضافه کنم که از ۵۰ به بعد شماره شده است. ۵- بخشی از کتاب‌ها نه فارسی و نه زبان اصلیشان در ایران نمایه نشده و متاسفانه قادر به فهرست کردنشان در بهخوان نیستم. بخاطر همین اسامی مهم‌ترین آن‌ها را در همین نوشتار تقدیم می‌کنم. ۱- نوشتن علیه فرهنگ نوشته خانم لیلا ابولغود ۲- زن در الجزایر نوشته خانم آسیه جبار ۳- عشق آوای خیال نوشته خانم آسیه جبار پ.ن. کتاب‌ها بی هیچ علتی و برداشتی ۷۲ تن شدند.

21

یادداشت‌ها

          به نام او

🔹️یکی از بهترین کتابهایی که این روزها موفق به خواندن آن شدم، کتابِ "مرغ سحر" بود، کتابی به قلمِ  پروانه بهار یکی از دخترانِ شاعرِ بزرگ معاصر: ملک‌الشعرای بهار.

🔸️"مرغ سحر" خاطراتِ چهارمین فرزند از شش فرزند مرحوم بهار است. مرغ سحر را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد، بخش اول خاطرات پروانه بهار تا سال ۱۳۳۰ ست که در آن ملک الشعرا حضور پررنگی دارد و دختر با اشتیاق تمام در مورد پدر خود می‌نویسد و از خاطرات همراهی با او در سفر درمانی بهار در اروپا می‌گوید و تصویر روشن‌تر و ملموس‌تری از این شاعر بزرگ ارائه می‌دهد.

🔸️بخش دوم از داستان زندگی او در امریکا و شرح مبارزاتی که علیه تبعیض‌هایِ نژادی و جنسیتی که در دهه‌های ۵۰ تا ۷۰ داشته است، می‌پردازد. در این بخش با زنی آزاده و حق‌طلب طرف هستیم که با وجود سختی‌های فراوانی که در غربت متحمل می‌شود باز هم در جستجوی آزادی و حقیقت است.

🔸️اگر مرغ سحر تنها واگویه‌های خاطرات دختر یک شاعر سرشناس از او بود یقیناً کتابی بود مثل کتابهای دیگری از این دست، امتیازِ مهم این کتاب این است که خود نویسنده نیز شخصیت جالب توجه و بزرگی‌ست و تنها روایت‌نویس شخصیت بزرگ دیگری نیست. من گمان می‌کردم که نیمه دوم کتاب به دلیل غیبت محمدتقی بهار افت خواهد کرد ولی نه تنها چنین نشد بلکه در جاهایی بهتر از بخش اول بود. نکته مهم دیگر در مورد این کتاب این است که راوی کمتر نکته‌ای از زندگی خودش را از مخاطب پنهان می‌کند و روایتی صادقانه از زندگی خود دارد.

🔹️پروانه بهار در این بخش به شرح سفر خود به شهر میلان ایتالیا در دهه سی شمسی می‌پردازد:
" احساس شعف می‌کردم. صحنه بسیار بزرگی بود. نوازندگان شروع به نواختن کردند و پرده صحنه بالا رفت و نمایش شروع شد. سالن به شکل یک کلیسای جامع درآمد. سکوت مطلق فضا را گرفت. فقط صدای خوانندگان و نوازندگان به گوش می‌رسید. باز در فکر پدرم بودم. کاش حالش خوب بود و الان می توانست این هنر نادیده را ببیند. چقدر به چیزهای نو و جدیدی که تجربه نکرده بود علاقمند بود. یادم هست که یک شب در تهران وقتی که بیش از چهارده سال نداشتم، با او به شنیدن موسیقی شوپن به کالج البرز رفتیم. من و پدرم در ردیف جلو نشسته بودیم، پدرم غرق شنیدن بود. بعد از کنسرت از او پرسیدم آیا خوشتان آمد. گفت خیلی پری جان واقعا عالی بود"
        

1