یک عدد مامان به فروش می رسد
اسکار مادر سی وهشت ساله اش را می فروشد. زنی تقریبا خوش قیافه، با محبت و دارایی صدایی دلنشین که رفتن به شهربازی را دوست دارد، یک عالمه قصه بلد است و تقریبا هیچ وقت آدم را دعوا نمی کند. پس چرا اسکار می خواهد او را بفروشد؟ چون فکر می کند از وقتی نخودی به دنیا آمده، مادرش دیگر او را دوست ندارد. مشق هایت را بنویس! اتاقت را جمع وجور کن! سبزی بخور!... هر قدر سبک سنگین می کنم، راه دیگری به ذهنم نمی رسد: مامانم را می فروشم!
لیستهای مرتبط به یک عدد مامان به فروش می رسد
یادداشتهای مرتبط به یک عدد مامان به فروش می رسد