بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

آخرین مرز

آخرین مرز

آخرین مرز

هوارد فاست و 2 نفر دیگر
3.7
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

5

گرگ کوچک با لحنی یک نواخت، بی آنکه صدایش را بلند کند گفت:«تا کی ما باید اینجا بمانیم؟ تا زمانی که همه ما مرده باشیم؟ شما مردم مرا به خاطر اینکه در اقامتگاه هایشان می مانند مسخره میکنید، میخواهید آن ها را به چه کاری وادارید؟کار ما شکار است. ما همیشه از این راه زندگی میکردیم وهرگز گرسنگی نمیکشیدیم. تا آنجا که مردم میتوانند به یاد بیاورند. ما در منطقه ای متعلق به خودمان زندگی میکردیم،با مرغزارها و کوه ها و جنگل هایی از کاج های بلند. آن جا خبری از بیماری نبود و تعداد کمتری از ما می مردند.از زمانی که به اینجا آمده این، همه مان بیمار شده ایم و بسیاری از ما مرده اند. گرسنگی کشیده ایم و شاهد آن بوده ایم که استخوان های فرزندانمان از پوست هایشان بیرون زده است. آیا اینکه انسان بخواهد به خانه خودش بازگردد این قدر وحشتناک است؟

یادداشت‌های مرتبط به آخرین مرز

            قبیلۀ ۳۰۰‌نفره شایان‌ها که سرخپوست بودند، در سال ۱۸۷۷ عزم خود را جمع می‌كنند تا از بیابان‌های اوكلاهما، یعنی جایی كه به اجبار در آن ساكن شده بودند، به سرزمین‌های پیشین خود در شمال برگردند، جایی كه دست‌كم به‌اندازۀ كافی غذا برای خوردن داشته باشند.
مایلزِ كارگزار از دولت مركزی درخواست افزایش جیرۀ غذایی می‌كند اما درخواستش بی‌پاسخ می‌ماند. كارگزار اگرچه بسیار متأسف است اما در جیره‌بندی اولویت را به كسانی می‌دهد كه مسیحیت را پذیرفته‌اند؛ به‌این‌ترتیب دیگران روزبه‌روز نحیف‌تر می‌شوند. غذای كم، آفتاب سوزان و بیابان بی‌آب‌وعلف سبب می‌شود كه سه تن از سرخ‌پوستان به‌سمت سرزمین اجدادی خود بگریزند. و ماجرا ادامه پیدا می‌کند تا وقوع یک فاجعه.
مهم‌ترین هنر فاست در این كتاب نشان‌دادن دوگانگی‌هاست، دوگانگی بین سادگی سرخ‌پوست‌ها و ناصافی سفیدپوست‌ها، بین دفاع از زندگی و حمله برای مرگ، بین جُستن آزادی و ادعای آزادی‌داشتن، بین ازخودگذشتگی و خودرأیی و ... .
و مثل باقی کتاب‌های دیگر فاست، با یک زاویهٔ جدید و بدون روتوش از آمریکا روبرو می‌شویم.