ظهور فرانکنشتاین؛ تلاش بی فرجام

ظهور فرانکنشتاین؛ تلاش بی فرجام

ظهور فرانکنشتاین؛ تلاش بی فرجام

کنت اوپل و 1 نفر دیگر
4.2
3 نفر |
1 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

3

شابک
9786002964403
تعداد صفحات
458
تاریخ انتشار
1398/9/26

توضیحات

        بی آلایش ترین نیت ها هم ممکن است پلیدترین وسوسه ها را بیدار کنند.
این کتاب پیش درآمدی است بر داستان کلاسیک فرانکشتاین اثر ماری شلی. ویکتور فرانکشتاین شانزده ساله پا در سفری بی فرجام می گذارد که زندگی اش را برای همیشه دستخوش تغییر می کند. کانراد، برادر دوقلوی ویکتور بیمار شده است و هیچ پزشکی توان معالجه ی او را ندارد. ویکتور که حاضر نیست از نجات برادرش دست بردارد، دختر عمویش الیزابت و بهترین دوستش هنری را در جستجوی اجزای تشکیل دهنده ی اکسیر ممنوعه ی حیات، با خود همراه می کند. شرایط صعب، کیمیاگری و تجربه ی تلخ یک دلبستگی سه جانبه، لحظه به لحظه تلاش آن ها را تهدید به شکست می کند. ویکتور خوب می داند که نباید شکست بخورد. لیکن موفقیت او به این بستگی دارد که چقدر حاضر است از مرزهای طبیعت، علم و دلبستگی عبور کند، و تا چه حد آمادگی قربانی دادن را دارد.

      

یادداشت‌ها

          به این کتاب ۵ میدم چون چیزی پیدا نکردم که بتونم ازش ایراد بگیرم و این خیلی مورد نادری بود چون حتی برای کتاب هایی که خیلی دوست دارم هم یه ایرادی پیدا می‌کنم😂
کتاب کاملا روون و خوشخوان بود، ترجمه و ویراستاری خیلی خوبی هم داشت و داستان از جذابیت و کشش کافی رو برای اینکه خواننده رو همراه خودش بکنه برخوردار بود طوری که هیچ وقت حوصله ام موقع خوندن سر نرفت. 
عوامل داستان هم به خوبی کنار هم چیده شده بودن و از این نظر کاملا راضی بودم و به هیچ وجه حس نکردم چیزی تو داستان اضافه هست. 
هرچند علی رغم اینها نمی‌تونم فعلا در مورد اینکه داستان در کل چجور بود نظر بودم چون این کتاب جلد اول مجموعه ظهور فرانکنشتاین هست و داستان در پایان این جلد ناقص مونده. برای نظر دادن در مورد داستان باید جلد دو رو هم بخونم.

پ.ن: اگه قصد خوندن کتاب رو دارین و به اسپویل حساسین پشت جلد دو رو نخونین چون جلد یک رو اسپویل کرده!
پ.ن: روایت داستان به صورت اول شخص ماضی هست. داستان در مورد دو تا برادر دوقلو یکسان ۱۶ ساله (کانراد و ویکتور) هست که علارغم دوقلو بودن تفاوت های اساسی با هم دارن و راوی داستان برادر کوچیکتر یعنی ویکتوره.
        

14