فرمانده من

فرمانده من

فرمانده من

هادی جمشیدیان و 6 نفر دیگر
3.6
42 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

87

خواهم خواند

22

شابک
9789645061782
تعداد صفحات
104
تاریخ انتشار
1397/3/13

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        خاطرات این کتاب، همگی به شکلی قصوی و روایی نوشته شده اند تا برای مخاطب، خواندنی و لذت بخش باشند. خاطره اول با نام «من روز عاشورا برمی گردم» نوشته رحیم مخدومی درباره رشادت ها و از خودگذشتگی فرمانده ای آذری زبان است به نام مدنی. دومین خاطره به نام «شب هور» نوشته احمد کاوری روایتی است کوتاه از سیدعلیرضا قوام، معاون گردان نوح از لشکر بیست و یکم امام رضا (ع). خاطره سوم که جذابیت و کشمکش ویژهای دارد «رمز یا زهرا (س)» نام دارد و در آن، داوود امیریان از حاج حسین سخن می گوید که یکی از فرماندهان جنگ است. «فستیوال انفجار و گلوله» به قلم علی اکبر خاوری نژاد به گوشه کوتاهی از جوانمردی و بزرگمنشی سروان محمودیان میپردازد. شهید علی غفاری شخصیت اصلی خاطره پنجم کتاب با نام «مثل گل سرخ» است که توسط حسن گلچین به نگارش درآمده. این خاطره تعلیق و هیجان درخوری دارد. «عقد آسمانی» نوشته هادی جمشیدیان، صحنه ای دیگر از جنگ را در کردستان به تصویر می کشد. خاطره پایانی کتاب با نام «مسیح کردستان» نوشته عباس پاسیار و درباره شهید بروجردی است. صداقت و حقیقی بودن این خاطرات سبب می شود تا مخاطب با آنها احساس همذات پنداری داشته باشد.

متن تقریظ رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) بر این کتاب:
السلام علیکم یا اولیاء الله و احبائه، السلام علیکم یا اصفیاءالله و خیرته، السلام علیکم یا انصاردین الله و اعوان ولیه ...
ای آیت های خدا، ای معجزه های ایمان، ای نشانه های تعالی جاودانه انسان ...
ای گلهای محمدی که فساد و آلودگی جهان امروز نتوانست از شکوفایی باز داردتان، برقی شدید و دنیای تاریک را روشن کردید، حجتی شدید بر آن کوتاه نظران که بالندگی انسان الهی را در عصر تسلط مادیت ناممکن میدانستید، خاطره ی مسلمانان صدر اسلام را زنده کردید و صدق و اراده و فناء فی الله را حتی پیش از آنان به نمایش گذاشتید. آنان به نفس پیامبر و نزول پیاپی آیات قرآن دل را گرم و جان را تازه می کردند. اما شما چه؟ حقا خلوص و تقوا را مجسم کردید و برای آن امام بحق که مظهر خلوص و تقوا بود سربازانی شایسته شدید ... سلام الله علیه و علیکم هنیئا لکم رحمة ربکم.
کتبه بیمناه الوازره اسیر امانیة و ذلیل نفسه علی الحسینی غفرالله له و رحمة و حشر مع اولیائه و الحقه بهذه الزمره الطیبه. آمین.
این کتاب در ۱۳ رجب ۱۴۱۱ با چشمی لبریز اشک شوق و حسرت زیارت شد.
      

لیست‌های مرتبط به فرمانده من

یادداشت ها

FaMoSa

1403/5/27

          واقعا تکان دهنده هستن خاطرات این کتاب! قلبم اومد تو حلقم! با این حال دوست داشتم همون موقع همراهشون میبودم... .
تقریظ:«السلام علیکم یا اولیاء الله و احبائه، السلام علیکم یا اصفیاءالله و خیرته، السلام علیکم یا انصاردین الله و اعوان ولیه ...
ای آیت‌های خدا، ای معجزه‌های ایمان، ای نشانه‌های تعالی جاودانه انسان ...
ای گلهای محمدی که فساد و آلودگی جهان امروز نتوانست از شکوفایی باز داردتان، برقی شدید و دنیای تاریک را روشن کردید، حجتی شدید بر آن کوتاه‌نظران که بالندگی انسان الهی را در عصر تسلط مادیت ناممکن میدانستید، خاطره‌ی مسلمانان صدر اسلام را زنده کردید و صدق و اراده و فناء فی الله را حتی پیش از آنان به نمایش گذاشتید. آنان به نفس پیامبر و نزول پیاپی آیات قرآن دل را گرم و جان را تازه می‌کردند. اما شما چه؟ حقا خلوص و تقوا را مجسم کردید و برای آن امام بحق که مظهر خلوص و تقوا بود سربازانی شایسته شدید ... سلام الله علیه و علیکم هنیئا لکم رحمة ربکم.
کتبه بیمناه الوازره اسیر امانیة و ذلیل نفسه‌علی الحسینی غفرالله له و رحمة و حشر مع اولیائه و الحقه بهذه الزمره الطیبه. آمین.
این کتاب در ۱۳ رجب ۱۴۱۱ با چشمی لبریز اشک شوق و حسرت زیارت شد.»
        

0

          فرمانده من، جلد اول: رحیم مخدومی و دیگران/ انتشارات سوره مهر: 85 ص. یادم نیست آقا (امام خامنه ای) درباره این کتاب چی گفتن. برین یکی از شماره های امتداد رو بخونین یا تو سایت آقا جستجو کنین! (باز هم از آقا خرج کردیم!) ولی کتاب جالبی بود. چند نویسنده رزمنده خاطراتشون رو از فرمانده هاشون نوشته بودند. چند تا از فرمانده ها مازندرانی بودند و من خیلی خوشحال شدم!
بعضی نویسنده ها بعدها نویسنده های بزرگی شدند که این کار دفتر مقاومت (فراخوان نویسندگی در این باره) از کارهای خوب اونجا بود
گشتم متن تقریظ آقا را پیدا کردم؛ ذیلش دو تا بار از آقا مطلب آورده بود که درباره کتاب صحبت کرده بودند:
من كتاب‌هایی را كه می‌خوانم، معمولاً پشتش یادداشت یا تقریظی می‌نویسم؛ یعنی اگر چیزی به ذهنم آمده، پشت آن یادداشت می‌كنم. این كتاب«فرمانده من» را كه خواندم، بی‌اختیار پشتش بخشی از زیارتنامه را نوشتم: «السلام علیكم یا اولیاء الله و احبائه»! واقعاً دیدم كه در مقابل این عظمت‌ها انسان احساس حقارت می‌كند. من وقتی این شكوه را در این كتاب دیدم، در نفس خودم حقیقتاً احساس حقارت كردم. (25/4/70)
چقدر این كتاب عالی است و چقدر مرا متأثر و منقلب كرد. (4/10/72)
جستجوی من برای فرمانده من نتایج جالبی داشت. وبلاگ نویسانی که درباره اش نوشته بودند و خبر چاپهای متعدد آن. پرفروش ترین کتاب سال 86 سوره مهر.
چاپ چهل و دوم کتاب هم خرداد 89 منتشر شده است  و شاید تا حالا چاپهای بعدی آن هم آمده باشد
        

0