خاطرات نانوشته من

خاطرات نانوشته من

خاطرات نانوشته من

کاتیا مان و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

3

کاتیا ما در خاطراتش با لحن مخصوص به خود از دوران کودکی، از خانواده، تحصیل، اولین برخورد با توماس مان، دوران جنگ و سلطه فاشیسم در آلمان، از مهاجرت و چهره‌های سرشناس هنری و ادبی و به ویژه از آثار همسرش سخن می‌گوید.

لیست‌های مرتبط به خاطرات نانوشته من

رنج های ورتر جوانسال های شاگردی ویلهلم مایسترفاوست

سیر خوانش آثار توماس مان

17 کتاب

۱- مان نویسنده سختی است، پس اگر هنوز رمان خوانی حرفه‌ای نیستند فعلا دست نگهدارید! ۲- اندیشه او بسیار مدرن است و اگر از جریانات اندیشه‌ای قرن بیستمی -بالاخص روانکاوی فرویدی- اولیاتی نمی‌دانید، سر درآوردن از داستان‌هایش دشوار است. ۳- گاهی مان از زولا و پیروانش هم ناتورالیست‌تر میشود. برای همین اگر توصیفات زیاد حوصله‌تان را سر میبرد فعلا سمتش نروید. ۴- قبل از مان حتما باید حداقل چند اثر از گوته بخوانید. ۵- ابتدا آثار داستانی لیست شده، ولی میتوانید بین آثار داستانی و غیر داستانی در رفت و آمد باشید ( یعنی در سیر خواندن آثار، لزوما آثار داستانی اولویت ندارند گرچه بهتر پیش رفتن با ترتیب لیست است.) ۶- در پایان آثاری که در شرح و تفسیر او به فارسی ترجمه شده آورده میشود. ۷- بعضی از آثار مان که در بهخوان ثبت شده؛ یا به خاطر اعتماد نداشتن به ترجمه در لیست ذکر نشد ( مثل یوسف و برادرانش ) و یا به دلیل ناموجود بودن در بازار نشر به آنها دسترسی پیدا نکردم و برای همین از محتوایشان اطلاعی ندارم. اگر ترجمه جدیدی منتشر شد و یا کتاب جدید پیدا کردم حتما اضافه خواهم کرد.

یادداشت‌های مرتبط به خاطرات نانوشته من

            «بلاخره از این خانواده یک نفر نباید نویسنده شود!»
این جمله‌ایه که کاتیا مان تا سال‌های آخر عمر با استناد بهش در مقابل نوشتن خاطراتش مقاومت کرد. اما بالاخره کسی تونسته قانعش کنه که حداقل درباره زندگیش حرف بزنه و این کتاب حاصل اون مصاحبه‌هاست. اون چیز که کتاب رو ارزشمند میکنه دسته اول بودن روایاته. کاتیا قصه تعریف نمیکنه بلکه در تمام این ماجراها شخصا حضور داشته و چون همیشه هم یه طرف ماجرا بوده، نسبت به اتفاقات سوگیری داره. ضمن اینکه به اقتضای زنانگیش و ساده بودنش خیلی صریح راجع به مسائل و افراد اظهار نظر می‌کنه که این باعث شیرین‌تر شدن کتاب شده.

کتاب نکات جالبی در مورد آثار توماس مان داره. از اونجایی که مان اکثر شخصیت‌های داستان‌هاش رو از محیط اطراف میگرفته، کاتیا بهترین شخص برای تشریح این کاره. مثلا ماجرای ملاقات لوکاچ و مان رو تعریف میکنه و نهایتا این احتمال رو میده که شخصیت نفتا توی کوه جادو از لوکاچ برداشته شده باشه.  یا ماجرای نوول «مرگ در ونیز» و اون خانواده لهستانی رو کاملا تعریف میکنه و حتی میگه بعد از مرگ توماس، یه بازرگان لهستانی برای ما نامه‌ای فرستاد که من همون پسری‌ام که تو اون سفر حضور داشتم.  و قس علی هذا.

در کل روایت‌های بی‌واسطه از دید نزدیک‌ترین شخص زندگی مان که حتی کوچک‌ترین عاداتش رو هم میدونسته، نقطه قوت این کتابه.
.
نکته آخر اینکه مقدمه مترجم سال 1385 نوشته شده ولی کتاب تازه چاپ شده و من داغ داغ از کتاب دیدآور خریدم. گشتم به چاپ دیگه‌ای هم که قبل از چاپ دید‌آور باشه برنخوردم. کاش ناشر یا خود مترجم توضیح میداد که علت این تاخیر 18 ساله چی بوده.