معرفی کتاب درآمدی بر انسان شدن: دیدگاه یک درمانگر از روان درمانی اثر کارل رنسام راجرز مترجم قاسم قاضی

درآمدی بر انسان شدن: دیدگاه یک درمانگر از روان درمانی

درآمدی بر انسان شدن: دیدگاه یک درمانگر از روان درمانی

3.3
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

8

شابک
0000000005378
تعداد صفحات
456
تاریخ انتشار
1369/12/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
هنر انسان شدن مفاهیمی را طرح می­کند که نه تنها می­تواند بر زندگی عامه مردم تاثیر بگذارد، بلکه برای روان­پزشکان، مشاوران آموزشی، مربیان و معلمان، کفتار درمانگران، مدیران و کارشناسان علوم سیاسی نیز بسیار کاربردی است. دیدگاه اساسی راجرز در این کتاب تحلیل مفاهیمی مانند تحقق بخشیدن به خویشتن، فرآیند انسان شدن و رشد است. راجرز از دنیای نوین که با انسان همانند شی رفتار کرده و کرامت او را نادیده می­گیرد انتقاد می­کند. او همچون کودکی که باطنی پاک دارد با مشاهده جهانی که به نابودی کشانده می­شود، دچار هراس شده و می­کوشد با توضیح مسائل و پیشنهاد راهکارهای عملی از تنش میان افراد، نژادها و کشورها بکاهد.

      

لیست‌های مرتبط به درآمدی بر انسان شدن: دیدگاه یک درمانگر از روان درمانی

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این‌گونه می‌نویسم که، نویسنده کتاب، کارل راجرز رویکردی به روان‌درمانی ابداع کرد که در ابتدا به درمان بی‌ره‌نمود یا درمانجو مدار معروف بود و بعدها به درمان فرد مدار تغییر نام داد.

این نوع روان‌درمانی پژوهش‌های زیادی را به وجود آورده و امروزه به‌طور گسترده‌ای در موقعیت‌های مشاوره اجرا می‌شود. نظریه شخصیت راجرز، مانند نظریه مزلو، ریشه در روان‌شناسی انسان‌گرا دارد که راجرز آن را به‌عنوان چارچوبی برای رابطه بیمار - درمانگر معرفی کرد.

او نظریه‌اش را از تجربیات خود با درمانجویان، نه از پژوهش‌های آزمایشگاهی، استخراج کرد. بنابراین، تدوین‌های او درباره ساختار و پویش‌های شخصیت، از رویکرد درمانی‌اش ناشی می‌شوند. نظر راجرز درباره موقعیت درمانی اطلاعات زیادی را درباره برداشت او از ماهیت انسان در اختیار می‌گذارد.

عبارت "درمان فرد مدار" را در نظر بگیرید. این عبارت نشان‌دهنده این است که توانایی تغییر شخصیت و بهبود آن درون فرد قرار دارد؛ به عبارت دیگر، این فرد است نه درمانگر که چنین تغییری را هدایت می‌کند.

نقش درمانگر کمک به این تغییر یا تسهیل آن است. راجرز معتقد بود که ما موجوداتی منطقی هستیم که تحت تأثیر درک آگاهانه از خود و دنیای تجربی‌مان قرار داریم.

او برای نیروهای ناهشیار یا توجیهات فرویدی اهمیت زیادی قائل نبود و این عقیده را نیز رد کرد که رویدادهای گذشته تأثیر کنترل‌کننده‌ای بر رفتار جاری دارند.

با اینکه او قبول داشت تجربیات کودکی بر نحوه برداشت ما از خود و محیط‌مان تأثیر می‌گذارند، ولی تأکید کرد که احساسات و هیجانات کنونی، تأثیر بیشتری بر شخصیت دارند. به همین دلیل، راجرز تأکید داشت که شخصیت را تنها می‌توان از دیدگاه خودمان، یعنی بر اساس تجربیات ذهنی‌مان شناخت.

او واقعیت را به صورتی که هر یک از ما آن را درک می‌کنیم در نظر داشت و اشاره کرد که این برداشت همیشه با واقعیت عینی همخوانی ندارد.

راجرز فقط یک انگیزش فطری و اصلی را مطرح کرد: گرایش فطری به شکوفا شدن و پرورش دادن توانایی‌ها و استعدادها از جنبه کاملاً زیستی تا جنبه روان‌شناختی بسیار پیشرفته وجودمان.

این هدف نهایی شکوفا کردن خود است؛ تبدیل شدن به چیزی که راجرز آن را "انسان کامل" نامید. رویکرد او به درمان و نظریه‌پردازی و برداشت خوشبینانه‌ای که از ماهیت انسان داشت، در روان‌شناسی، آموزش و پرورش و پژوهش زندگی خانوادگی، مقبولیت زیادی یافت.
        

0