معرفی کتاب On Becoming a Person: A Therapist's View of Psychotherapy اثر کارل رنسام راجرز

On Becoming a Person: A Therapist's View of Psychotherapy

On Becoming a Person: A Therapist's View of Psychotherapy

3.3
3 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

8

شابک
9780395755310
تعداد صفحات
420
تاریخ انتشار
1374/6/17

توضیحات

        The late Carl Rogers, founder of the humanistic psychology movement, revolutionized psychotherapy with his concept of "client-centered therapy." His influence has spanned decades, but that influence has become so much a part of mainstream psychology that the ingenious nature of his work has almost been forgotten. A new introduction by Peter Kramer sheds light on the significance of Dr. Rogers's work today. New discoveries in the field of psychopharmacology, especially that of the antidepressant Prozac, have spawned a quick-fix drug revolution that has obscured the psychotherapeutic relationship. As the pendulum slowly swings back toward an appreciation of the therapeutic encounter, Dr. Rogers's "client-centered therapy" becomes particularly timely and important.
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این‌گونه می‌نویسم که، نویسنده کتاب، کارل راجرز رویکردی به روان‌درمانی ابداع کرد که در ابتدا به درمان بی‌ره‌نمود یا درمانجو مدار معروف بود و بعدها به درمان فرد مدار تغییر نام داد.

این نوع روان‌درمانی پژوهش‌های زیادی را به وجود آورده و امروزه به‌طور گسترده‌ای در موقعیت‌های مشاوره اجرا می‌شود. نظریه شخصیت راجرز، مانند نظریه مزلو، ریشه در روان‌شناسی انسان‌گرا دارد که راجرز آن را به‌عنوان چارچوبی برای رابطه بیمار - درمانگر معرفی کرد.

او نظریه‌اش را از تجربیات خود با درمانجویان، نه از پژوهش‌های آزمایشگاهی، استخراج کرد. بنابراین، تدوین‌های او درباره ساختار و پویش‌های شخصیت، از رویکرد درمانی‌اش ناشی می‌شوند. نظر راجرز درباره موقعیت درمانی اطلاعات زیادی را درباره برداشت او از ماهیت انسان در اختیار می‌گذارد.

عبارت "درمان فرد مدار" را در نظر بگیرید. این عبارت نشان‌دهنده این است که توانایی تغییر شخصیت و بهبود آن درون فرد قرار دارد؛ به عبارت دیگر، این فرد است نه درمانگر که چنین تغییری را هدایت می‌کند.

نقش درمانگر کمک به این تغییر یا تسهیل آن است. راجرز معتقد بود که ما موجوداتی منطقی هستیم که تحت تأثیر درک آگاهانه از خود و دنیای تجربی‌مان قرار داریم.

او برای نیروهای ناهشیار یا توجیهات فرویدی اهمیت زیادی قائل نبود و این عقیده را نیز رد کرد که رویدادهای گذشته تأثیر کنترل‌کننده‌ای بر رفتار جاری دارند.

با اینکه او قبول داشت تجربیات کودکی بر نحوه برداشت ما از خود و محیط‌مان تأثیر می‌گذارند، ولی تأکید کرد که احساسات و هیجانات کنونی، تأثیر بیشتری بر شخصیت دارند. به همین دلیل، راجرز تأکید داشت که شخصیت را تنها می‌توان از دیدگاه خودمان، یعنی بر اساس تجربیات ذهنی‌مان شناخت.

او واقعیت را به صورتی که هر یک از ما آن را درک می‌کنیم در نظر داشت و اشاره کرد که این برداشت همیشه با واقعیت عینی همخوانی ندارد.

راجرز فقط یک انگیزش فطری و اصلی را مطرح کرد: گرایش فطری به شکوفا شدن و پرورش دادن توانایی‌ها و استعدادها از جنبه کاملاً زیستی تا جنبه روان‌شناختی بسیار پیشرفته وجودمان.

این هدف نهایی شکوفا کردن خود است؛ تبدیل شدن به چیزی که راجرز آن را "انسان کامل" نامید. رویکرد او به درمان و نظریه‌پردازی و برداشت خوشبینانه‌ای که از ماهیت انسان داشت، در روان‌شناسی، آموزش و پرورش و پژوهش زندگی خانوادگی، مقبولیت زیادی یافت.
        

0