نوازنده همراه و بیماری سیاه

نوازنده همراه و بیماری سیاه

نوازنده همراه و بیماری سیاه

نینا بربروا و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

6

"سونچکا" از طریق مادرش که معلم موسیقی است با خواننده ای با نام "؛ماریا نیکلایونا" آشنا می شود. سونچکا از آن پس در کنسرت های ماریا پیانو می نوازد. سپس به همراه ماریا از شوروی گریخته و به قسطنطنیه و از آن جا به پاریس می رود. در این شهر ـ که آن روزگار کانون هنرمندان جهان بوده ـ زندگی ماریا و سونچکا بهانه ای می شود تا خواننده با زندگی مهاجران روسی گریخته از انقلاب آشنا شود. سرگذشت سونچکا، داستان زندگی آن دسته از آدم هایی است که ناگهان، طغیان اجتماعی، زندگی آن ها را برهم زده است. او که می توانست هنرمندی بزرگ باشد، اکنون نوازنده ای بینوا در گوشه ی متروک و تاریک سینماست که هنرش را وسیله ای قرار داده تا معیشت روزانه اش مهیا شود و لقمه نانی به کف آرد. در "بیماری سیاه" راوی داستان که مهاجری روس در شهر پاریس است، یک جفت گوشواره ـ تنها اندوخته اش ـ را در بانک رهنی به گرو گذاشته و قصد دارد پاریس را ترک کرده و به شیکاگو برود. اما بیماری سیاه (نوعی بیماری که در سنگ هایی مثل برلیان نفود می کند) در یکی از آن ها بروز کرده است. یک لنگه ی دیگر نیز برابر با قیمت پرداخت پول بانک است. پس آرزوی سفر به شیکاگو را از سر بیرون می کند. راوی در این داستان بر این باور است که بیماری سیاه در نهان جان روسیه مخفی بوده و اکنون پس از سال ها مجال بروز یافته و سرگردانی او ثمره ی بروز این بیماری دردناک است.

یادداشت‌های مرتبط به نوازنده همراه و بیماری سیاه