داستان هایی دوست داشتنی.
وقتی تموم شد تا چند دقیقه کتاب توی دستم بود و بهشون فکر میکردم. به داستان و شخصیت های کتاب.به زن داستان نوازنده همراه و مرد داستان بیماری سیاه. چه تنهایی های عجیب و خاصی.
بعد رفتم که کتاب رو برای دوستم بخرم و هدیه بدم و دیدم هیچ جا نبود..