تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

4.0
2 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

17

کتاب تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار به برخی زوایای پنهانِ جامعۀ ایرانی عصر قاجار پرتو می افکند که معمولاً در تاریخ نگاری مرسوم به آن توجه نشده یا کم تر به آن توجه شده است: جامعۀ زنان و مسائل زنان. کتاب می کوشد از میان همان منابعی که معمولاً برای روایت تاریخ عصر قاجار به کار می رفته است یا با دست بردن به برخی منابعِ کم تر شناخته شده، خواننده را به نیمه ای تاریک ببرد و با سرنوشت هایی فراموش شده آشنا کند: سرنوشت دختران، زنان و مادران ایرانی. از این رهگذر تصاویر جدید، نامنتظره و تأمل برانگیزی از زن و زنانگی در عصر قاجار به دست آمده است که خود می تواند سرنخ هایی را برای طیف گسترده ای از مطالعات آتی در همین حوزه به دست دهد. زنان به عنوان نیمۀ سرنوشت ساز جامعه، نیمه ای سرکوب شده، کم تر برخوردار و فرورفته در زیر سازوکارهای مردسالار، در روایت های تاریخی آن چنان که باید دیده نشده اند. پژوهشگران کتاب تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار به ما کمک می کنند تا به کوچه پس کوچه ها و داستان های نانوشتۀ زنان قاجار برویم و برخی انگاره های رایج و تأمل ناشدۀ خود دربارۀ زنان ایرانی را اصلاح یا تعدیل کنیم.

لیست‌های مرتبط به تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

یادداشت‌های مرتبط به تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار

          در اواخر قرن نوزدهم، با توسعه و ظهور الگوی جدیدی از مردانگی در ایران، تغییراتی در شیوه مرد واقعی بودن تطور پیدا کرد و متعاقباً در دوره رضا شاه پهلوی، استیلا یافت. به گونه‌ای که عقاید و بسیاری باورها از جمله نگاه به علم و آموزش، تحصیل زنان، عشق و ازدواج، حضور زنان در عرصه جامعه،... به شیوه‌ای جدید چرخید. اگر بر این عقیده باشیم که مردانگی، ناشی از طبیعت نیست، بلکه متاثر از تاریخ است، بررسی هنجارهای تعریف شده برای زنان و شیوه‌ی ظهور و رشد آن در کنار ظهور جنبش ملی‌گرایی و پیشگامی حکومت به سمت مدرن سازی غربی، بررسی مواردی این‌چنینی را (با وجود سلطه‌گری مردانه در ایران) حائز اهمیت می‌کند. ما در گذر ایام تاریخ، شاهد بوده‌ایم که طبیعت غریضی زنان، به تاراج رفته و از سوی جامعه مردسالار، واپس زده شده است. زن امروزی، آمیزه‌ای مبهم از کار و فعالیت است که همچنان از بی عدالتی می‌خروشد اما این قدرت را دارد تا نشان دهد جنسیت و سکسوالیته، دو معقوله‌ی کاربردی در تحلیل تاریخ‌اند و جای گفتمان درباره مشارکت زنان ایرانی در فعالیت اجتماعی، سیاسی و ادبی در دوره مشروطه، خالی است. چرا که مرزهای محدود کننده‌ی اجتماعی خود را شکستند و همگام با مردان در مقام هم‌وطن و بخشی از ملت به مبارزه پرداختند. گفتمانی که به نقل از بانو افسانه نجم‌آبادی در مقاله «نقش زن بر متن مشروطیت»، از یک سو گرایش به نگاشتن زن در کنار مرد در مقام همتای مرد داشت، و از سوی دیگر در گستره‌ی زبان سیاسی مشروطه، زن را تحت قیمومیت مرد می‌دانست. 
دکتر سمیه سادات شفیعی (دکتری جامعه شناسی، دانشیار و عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات اجتماعی پژهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی-متولد1358) در کتاب تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار از اهمیت جایگاه زنان به‌ عنوان یکی از گروه‌های انسانی که عهده‌دار پایگاه‌های اجتماعی کشور هستند یاد می‌کند و قصد دارد نقش آفرینی‌ آنان در غالب حرکت‌های اجتماعی در بزنگاه‌های تاریخی چون حادثه گریبایدوف، جنبش تنباکو، شورش نان نیز حمایت از مشروطه‌خواهان در اشکال مختلف را از بعد دیگری از حیات اجتماعی که در تاریخ معاصر کمتر مطرح شده، به تصویر بکشد. مطالعه دوران قاجار و منابع در دست-به لحاظ شکل‌گیری آرمان‌های برابری، استبدادستیزی و قانون‌گرایی-با توجه به تحولات اجتماعی بی‌سابقه آن دوره، ظرفیت‌های بالایی در بررسی روند نادیده انگاشتن زنان، در اختیار گردآورنده‌ی این مقالات قرار داده و ایشان تلاش دارد به نظام قشربندی اجتماعی در ادامه موکد به تعریف خصیصه‌ی زیستی زن یعنی فرزندآوری و فرزندپروری در دوره قاجار بپردازد. 
نقش مادر بودن در شاکله نظام پدرسالارانه، به ویژه بر پایه داشتن فرزند پسر، بیش از هر چیز دیگری نقش زنان را پسندیده و تحکیم می‌کرد و تولید مثل به منافع خانوادگی و زیرساخت‌های قبیله‌ای و عشیره‌ای گره خورده بود. زن بودن در شکل‌گیری خانواده، منطق جمعی داشت نه فردی؛ یعنی اساساً سن پایین زن در ازدواج، فاصله زیاد سنی بین زوجین، نادیده گرفته شدن دوران رشد و بلوغ دختران نوجوان، تجربه انواع خشونت جسمی و روانی (بر اساس القای نادانی و کم خردی زنان)، رسمیت بخشیدن به ازدواج دوم مرد با نسبت دادنِ ناتوانی در فرزندآوری به زن، عدم برخورداری از حق طلاق، رایج شدن ازدواج موقت در چارچوب قراردادهای شرعی و عرفی،... همگی هزینه‌های سنگین اجتماعی بسیاری را به زنان (چه زنان عامی و چه زنان صاحب اندیشه و پیشرو)تحمیل می‌کرد. اما روحیه پرسشگری زن ایرانی در آغاز عصر مدرن شدن ایران، به کمک آمد تا از طریق روزنامه‌نگاران زن و موسسان مدارس زنان، نگاه جدیدی به وخامت اوضاع داشته باشند. باورهای عامیانه در پرتو پذیرفتن عاملیت زنان، با فرصت‌سازی‌های جدید روبرو شد که تلاش می‌کرد تنها عرصه جولان زنان (در مطبخ و رسالت آشپزی که همان نیز توسط خلاقیت زنان متبحر، از دستورهای تکراری به خوراک‌های جدید خارجی و ایجاد تلفیقی استادانه بین دانش بومی و دانش مدرن ترقی یافت) را با نقش پذیری ماهرانه زنان در کنشگری ترکیب کند. 
در کتاب پیش رو، ما با 11 بستر پژوهشی روبه‌رو هستیم که هریک سعی دارد این نگاه جامع و سیر تحولات گفته شده را برای خواننده به تشریح، باز کنند: «زن، خانواده و نظم جنسیتی در عصر قاجار» (فاطمه موسوی ویایه)، «نهاد شبستان در عصر قاجار» (آتنا غلام نیارمی)، «زنان قجری و مصرف فراغتی در حوزه عمومی» (سمیه سادات شفیعی)، «زنان و پزشکی عصر قاجار» (معصومه بحیرایی)، «مطالعه جنسیتی باورهای عامیانه در عصر قاجار» (سمیه سادات شفیعی)، «زنان عصر قاجار: جرایم و مجازات‌ها» (سمیه سادات شفیعی)، «زنان در گفتمان مشروطه؛ به سوی برابری جنسیتی در آموزش» (محمد بیطرفان)، «جراید زن‌نگار و مسئله هویت زنانه در دوره قاجار» (علی باغدار دلگشا)، «ارزش‌های
زنان در آغاز عصر مدرن شدن ایران» (سیده زهرا حسینی‌فر)، «واکاوی نمونه‌هایی از بینش اجتماعی و سیاسی زنان در عصر قاجار» (سیده فاطمه سهیلی) و «تحلیل حضور زنان در عکس‌های قجری» (سولماز صدقی الهرد).
در مجموع، گردآورنده در این کتاب به زیبایی تلاش کرده تا با تمرکز بر بافت سرشار از معنای زندگیِ روزمره، به کشف زوایای کمتر پرداخته شده از زندگی زنان بپردازد و از مشارکت اجتماعی آنان در قالب فعالیت‌های مختلف و کنشگری داوطلبانه صحبت کند. شناخت از زنان و زنانگی در عصر قاجار، دغدغه اصلی این کتاب بوده که در این نظم‌دهی دقیق تاریخی، به مدد11پژوهش خواندنی، به دست آمده است.


به قلم شیما مفید، مجله‌ی فرهنگی و هنری بخارا، شماره‌ی 150، خرداد و تیر 1401.
        

8

          دوران قاجار برهه‌ی مهم تاریخی است که مدرنیته پا به عرصه گذاشته و شالوده‌های فکری مشروطیت نضج گرفته است. برابری‌خواهی، استبدادستیزی و قانون‌گرایی اصول و پایه‌های فکری مشروطیت بودند. زنان گرچه هنوز در قالب نقش‌های سنتی بودند اما در برخی جنبش‌های مشروطه نیز حرکت‌هایی مؤثر انجام دادند. از طرف دیگر انتشار نشریات مختص زنان و تأسیس مدارک دخترانه در همین دوران پا گرفت و در تربیت زنان اثرگذار بود. کتاب تاریخ اجتماعی زنان در عصر قاجار، مجموعه مقالاتی است که به نیمه‌ی کمتر توجه‌شده‌ی جامعه یعنی زنان در این عصر پرداخته و مسائلی مانند ساختار نظام جنسیتی پدر سالار ، مطالعه‌ی جنسیتی باورهای عامیانه، جرایم و مجازات‌ها در این عصر، آموزش زنان، جراید زنان و ارزش‌های زنان در دوره‌ی قاجار پرداخته و نمونه‌هایی از بینش اجتماعی و سیاسی زنان را نیز در این دوره روایت کرده است.


دوماه‌نامه‌ی آگاهی نو، ویژه‌نامه‌ی نقد و بررسی کتاب: «کتاب‌نامه؛ در نقد و بررسی آثار، جلد یک»، شماره‌ی پیاپی 05، پاییز 1400.
        

7

          وقتی شروع به خوندن مقدمه کردم ترس برم داشت، چون متن خشک و خالی ای بود که اصلا لذتی بهم نمی داد.  اما بعدتر که شروع به خوندن مقاله ها کردم، خیلی سریع تر پیش رفتم و لذت بخش تر هم بود. 

این کتاب مجموعه از مقاله های مختلف درباره ی وضعیت زنان در عصر قاجاره و هر مقاله به جنبه ی خاصی از این زندگی می پردازه. من مقاله ی «نهاد شبستان در عصر قاجار» رو خیلی دوست داشتم چون به بررسی موضوعی می پرداخت که ما الان بهش میگیم حرمسرا. این مقاله هم واژه شناسی کرده بود، هم راجع به ساختمان شبستان صحبت کرده بود، هم درباره ی اداب و ریتم زندگی زنان در اندرونی شاه اطلاعات میداد. 

مقاله ی «واکاوی نمونه ها...» رو هم خیلی دوست داشتم چون اومده بود بخش هایی از خاطرات نوشته شده ی دو زن واقعی در عصر قاجار رو بررسی کرده بود. خاطرات نوشته شده ی ادمها به قلم خودشون همیشه برای من جذابن 

قسمت های دیگه ی کتاب هم اشاره های جذاب و جالب زیاد داشت. اگر راجع به زندگی عصر قاجار چیزی نمی دونید و کلا نسبتا به موضوعات تاریخی کنجکاو هستید، کتاب جالبیه. اما اگر اطلاعات کافی و وافی درباره ی دوره ی قاجار داشته باشید شاید مطالب کتاب مقداری براتون سطحی باشه

با اینکه هر مقاله نویسنده ی متفاوتی داره، اما یکسویه نگری خاصی در کل کتاب موج می زنه که البته در بعضی مقاله های شدیدتره. به نظرم اومد بعضی از نویسنده ها عقاید شخصی شون رو در نوشتن کتاب دخالت داده بودن. مثلا در صفحه ی ۷۲ کتاب نوشته شده: « زن ایرانی از ابتدای تاریخ تا امروز، دارای حق مالکیت فردی بوده.» اینجا نویسنده داره با قدرت زن ایرانی رو با زن اروپایی مقایسه میکنه. خب منم دلم میخواست که این جمله راست باشه، احتمالا از بعد ورود اسلام به ایران راسته، اما قطعا برای قبلش صدق نمیکنه. چون زن ایرانی هم در برهه ای حتی به عنوان ارث، پس از مرگ شوهر به پسرش ارث می رسیده. 

یا در دو تا از مقاله به وضوح و به شدت از مخالفین مشروطه انتقاد میشه انگار هرکسی که موافق مشروطه بوده روشنفکر و خیرخواه ایران و سنتی ها و مذهبی ها بدخواه بودن. به صراحت از شیخ فضل الله نوری بد گفته میشه و حتی یک جا به کنایه از «مشروطه مشروعه» ذکر میشه! 

در کل کتاب جالبیه اما چون این یک جانبه گری ها رو دیدم به نظرم رسید بهتره در کنار کتابهای دیگه خونده بشه و مطالبشون با هم مقایسه بشه تا دید واقع گرایانه تری به دست بده
        

70