معرفی کتاب مارسل پروست و ادراک زمان اثر ژولیا کریستوا مترجم بهزاد برکت

مارسل پروست و ادراک زمان

مارسل پروست و ادراک زمان

ژولیا کریستوا و 1 نفر دیگر
4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

3

ناشر
دمان
شابک
9786229511800
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1398/2/14

توضیحات

        گزافه نیست اگر در مجموع? شرح و نقدهای نظریه پردازان طراز اول در باب «در جستجوی زمان از دست رفته»، اثر سترگ مارسل پروست، منظوم? چهارگفتار کتاب حاضر را یک رویداد بنامیم. ژولیا کریستوا که از بزرگ ترین منتقدان ادبی عصر حاضر است در این گفتارها از نقدهای بلاغی شایع فاصله گرفته و از منظری تاریخی به ردیابی تبارشناسی سوبژکتیویته ای می پردازد که تواماً چهره های درهم تنید? مارسل را در مقام نویسنده، راوی، و شخصیت های محوری این رمان بلند، به ویژه در رابطه اش با پدید? مادرانگی تصویر می کند.کریستوا می کوشد در این منظومه به کل ساحت تجرب? پروست بپردازد و نشان دهد که چرا پروست سنگ محک تناسب نظری? تناسب نظری? ادبی در دوران معاصر است. بی شک این چهارگفتار، در کنار خوانش های ژیل دُلوز و ژرار ژنت، از ماندگارترین قرائت های اثر جاودان پروست در زمان? ما هستند.
      

یادداشت‌ها

          مارسل پروست و ادراک زمان
ژولیا کریستوا
ترجمه بهزاد برکت

.
کیک مادلن…در حقیقت خلاصهٔ ته مزهٔ رمان پروست برای همهٔ آنهایی است که رمان را نخوانده‌اند.(صفحه ۶۷)



ژولیا کریستوا، منتقد ادبی، فیلسوف، روانکاو، فمینیست و نویسنده بلغاری-فرانسوی، در این کتاب چهارگفتار را در باب اثر سترگ در جستجوی زمان از دست رفته، با دیدگاهی نه بلاغی، که از منظر تاریخی و همراه با تبارشناسی سوبژکتیویته، از منظری جامع بر مارسل در مقام نویسنده، راوی و قهرمان داستان به رشته تحریر در آورده است.


با تأویل کریستوا پروست زمان را مفهومی برای پیوستگی دو ادراک از دل نشانه‌ها و تأثرات فردی در نظر داشته که به سوی «من» سرازیر شده‌اند. غور کردن فرد در خود باعث بازیافتن زمانی می‌شود که در ماست؛ نوعی درک وجود در میان تیرگی‌ها و هرآنچه میراث زمان در چندهزار سال تطور بشر و جامعه بشری بوده.
چرا که پروست معتقد بود حافظه غیرارادی است که سبب می‌شود گدازه‌های خاطرات و امال گذشته گرداگرد حسیتی از حال چنبره زنند.

از سویی کریستوا در این کتاب وقایع زندگی پروست را با نوشته‌ها و تحولات احساسی و فکری او تطبیق داده و در پی شناخت بهتر هرآنچه ریشه جهان‌بینی پروستی است، به مفهوم مادلن(حتی معنای نام آن که از زنی بدکاره تا یک شیرینی استحاله یافته.) و مادرانگی و عشق و سادومازوخیسم پرداخته است.

خود/دگرآزاری در سودوم و عموره حقیقت نهفته در شهوانیت و حتی شور و احساسات آدم‌هاست و در ساحتی عمیق‌تر رشته پیوند آحاد جامعه است.(صفحه۴۶)

کریستوا درجستجو را تجربه‌ای سوبژکتیو، ناآگاه و حسی می‌داند. و راز مادلن را در جستجوی همین جلوه‌های رازآمیز و شهوانی عشق و مادرانگی. 
با این حال برخلاف ژیل دلوز اثر پروست را نه جستجوی نشانه‌ها که جستجوی تأثرات ناشی از آنها درنظر می‌گیرد. چرا که از دید پروست نومیدی برخاسته از لذت‌هاست و رنج است که این نشانه‌ها را به سوی معنا شدن هدایت می‌کند.

کریستوا در پایان نشان می‌دهد چگونه پروست با وامداری از شوپنهاور و دیدگاه جهان همچو اراده و تصور او( تصور به معنای ابژگی بلافاصل اراده و اراده در جایگاه شناخت جوهری و نه بازنمایی شهودی ماده) و دیدگاه تارد در جامعه شناسی( که برخلاف مارکس و هم‌کیشان جامعه را نه برساخته از الزام تأمین نیاز که محاط با میراث باستانی و زیر سلطه علائق، تقلید و باورهای جمعی است.) دیدگاه هنری خود را شاکله داده و به تعریفی نوین از جهان و هنر و جامعه همت گمارده است.

از سویی کریستوا به کاربرد استعاره و مجاز و حسن تقدم پروست در بررسی جامعه نمایشی می‌پردازد.

در جستجو را می‌توان تجسم یکی از نخستین دیدگاه‌های مدرن به جامعه نمایشی در نظر گرفت.(۱۱۳)




از دید کریستوا رمانتیک‌های آلمان و افراطیون انقلاب فرانسه بودند که خواست وجودی و وجود داشتن در هستی را به خواست قدرت تغییر و برای آنها وجود به جامعه تقلیل پیداکرد و سوژه به قامت ناموزون رابطه میان سلطه‌گر و تحت سلطه، ستمگر و ستمدیده ظاهر شد و این نزول تجربه فردی تا سطح تجربه اجتماعی شکل وخیم ناامنی را به افراد در داخل گروه‌ها القا کرد و عطش نیاز به سلطه بر دیگران در رژیم‌های تمامیت‌خواه ثمره آن شد. پروست و هنرمندانی همچو او، با دقت و کنکاش در وجود و رابطه‌های اجتماعی، فراتر از مُدها و ارزش‌های بی ارزش‌جمعی، مخاطبان هنر و ادبیات را به نوعی سرخوشی ناشی از رسیدن به وحدت وجودی دعوت کرده‌اند.

«من» زمانی همه چیز هستم، که ورای خویشتنی که می‌اندیشد و به ادراک حسی قوت می‌یابد، همان من به مدد تخیل بتواند به وجود نائل آید.(صفحه۱۴۲)


در پناه خرد
        

0