جزئیات فعالیت
پایان حدیث ششم، در باب حب دنیا... چقدر این بخش رو دوست داشتم... اصلا قلب آدم با خوندنش یه طوری میشه... حدیث اصلی: «كسى كه صبح و شام كند در حالی که دنيا بزرگترين همّ او باشد، قرار دهد خدا فقر را بين دو چشمش؛ و در هم كند كار او را؛ برخوردار نگردد از دنيا مگر آنچه قسمت شده است براى او. و كسى كه صبح و شام كند در صورتى كه آخرتْ بزرگترين همّ او باشد، قرار دهد خدا بىنيازى را در دل او، و گرد آورد براى او كار او را.» کلا همهش قشنگ بود، این تیکهها فقط به عنوان مثاله: «هر چه به اين عالم به نظر عظمت و محبت نگاه كنى و قلبت علاقهمند به آن شود به حسب مراتب محبت، احتياجات زياد شود و فقر در باطن و ظاهر تو نمايان شود، و امورت متشتّت و درهم شود و قلبت متزلزل و غمناك و خائف شود، و امورت بر وفق دل خواه انجام نگيرد، و آرزو و حرصت روزافزون گردد و غم و حسرت بر تو چيره شود و يأس و حيرت در دلت جايگزين گردد.» «سَمِعْتُ أبا عَبْدِاللّه - عليه السلام - يقولُ: مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْيَا، تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلاَثِ خِصَالٍ: هَمٍّ لاَ يَفْنَى، وَأَمَلٍ لاَ يُدْرَكُ، وَرَجَاءٍ لاَ يُنَالُ»
2
27
(0/1000)
یه نکتهٔ جالب اینکه با اینکه میدونم امام این کتاب رو حدود ۳۶ سالگی نوشتن بازم موقع خوندنش همون پیرمرد با محاسن سفید تو نظرم میاد... جدا سخته تصور اینکه این حرفها رو یه آدم سی و خوردهای ساله نوشته باشه....
3
نظرات