یادداشت‌های طیبه اژه ای (190)

                این جلد از جلدای دیگه بنظرم بانمکتره.. آنا هی عطسه میکنه و دونه دونه چیزا پرت میشن از پنجره بیرون تا اینکه خود سرماخوردگی پرت میشه بیرون و آنا حالش خوب میشه 😄
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.