یادداشتهای حامد علی میرزائی (3) حامد علی میرزائی 1401/9/13 نامه های سرگردان کارو 0.0 هم آغوش زنی مات و سیه پوش سحر کردم شبی را مست و مدهوش سحر از گور شویش ناله آمد مرا یاد و تو را بادت فراموش 2 7 حامد علی میرزائی 1401/9/13 مغازه خودکشی ژان تولی 3.3 350 علارقم انتظارم بود. 0 1 حامد علی میرزائی 1401/9/12 من و نازی حسین پناهی 4.2 4 تازه داشتم میفهمیدم که فهم من چقد کمه اتم تو دنیای خودش، حریف صدتا رستم گفتی ؛ ببند چشمات وقت رفتن انجیر میخواد دنیا بیاد، فسفر و آهنش کم 1 11