یادداشت‌های Camila (15)

 Camila

1402/11/19

                 انگار منم عضو هفتم خانواده لاگ وود بودم و باهاشون به تمام جاهایی که رفتند سفر کردم،انگار منم اون مناظر رو دیدم،منم اون احساسات رو تجربه کردم...
اون حس ترس،نگرانی از دست دادن سم ،حس زندگی که گریسی رو کشتی و موقعیت های دیگه داشت و حس شگفتی از دنیای اطرافم. منم دلتنگ ترک جزیره ای بودم که الیور توش غواصی می کرد و خیلی چیز های دیگه 
روند داستانی خیلی جذاب غیر قابل پیش بینی بود. برای من یه چیز دیگه که خیلی این کتاب و برام دل نشین کرد به غیر از شخصیت پردازی دقیق هر کارکتر، این بود که چطور یه ایده ی کاملا فانتزی(انتهای دنیا) رو با حقیقتای علم فیزیک‌ بیان کرده بود! و اینکه چطور اخر کتاب دنیای فوق العاده رو به تصویر کشیده بود.
پایان داستان هم علی رغم ناراحتی که برای میلی داشت خیلی زیبا بود در کل خیلی از خوندن این کتاب لذت بردم
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

 Camila

1402/10/22

                کتاب خیلی جالبی بود اولین کتابی که تو ژانر ترسناک خوندم و خیلی به دلم نشست مخصوصا پایانش جایی که روح بچه ها میرن...
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.