یادداشتهای رضا شعبانی (7) رضا شعبانی 1401/7/18 سفر خروج عبدالرحمن شرقاوی 3.9 5 در هنر نمایش، موضوعات دینی یکی از اصلیترین موضوعات در خلق نمایشنامههای بزرگ است. این گرایش نیز قدمتی دیرین دارد، حتی تعدادی از این نمایشنامهها آیینی و برخی دیگر تاریخی یا معاصر هستند. توجه به موضوعاتی دینی در هنر نمایش بهویژه در غرب ربطی به دوره خاص ندارد، بلکه از رنسانس گرفته، تا مدرنیسم و پستمدرنیسم، باز هم میتوان چنین کارهایی را در هنر نمایش مشاهده کرد. وقتی صحبت از واقعه عاشورا میشود، ذهن همه ما معطوف به وقایع مشهوری میشود که بارها در جریان آن قرار گرفتهایم. در حالیکه زوایای پنهان و ناگفتهای از این واقعه عظیم وجود دارد که برای جذابیت بیشتر میتواند دستمایه نمایشنویسان قرار بگیرد. برای نگارش یک نمایشنامه ابتدا باید به دنبال قصهای پر کشش بود و چه قصهای پرکششتر از واقعه عاشورا با همه فراز و نشیبهای آن؟ لذا در هر لحظه و در هر مکانی میتوان به این کار همت گماشت. در این بزنگاه حساس، نمایشنامهنویسی میتواند با در دست داشتن کتب مرجع (دسته اول) مستند و مقتل،های معتبر در روایت واقعه کربلا چون لهوف سیدبن طاووس، تاریخ طبری و... از مرز بین واقعیت و خرافات به سلامت عبور کند. این مطالب مقدمهای بود برای معرفی یک نمایشنامه درباره واقعه عاشورا: عبدالرحمان شرقامی شاعر، روزنامه نگار، نویسنده، نمایشنامهنویس و اندیشمند اسلامی مصری، نمایشنامهای دارد با عنوان "سِفر خروج". نویسنده در این نمایشنامه براساس تاریخ مستند، قیام امام حسین علیهالسلام و حرکت کاروان ایشان از مدینه تا کربلا را ترسیم میکند و ارجاع به نبرد تاریخی حضرت موسی علیهالسلام با فرعون و همان "سفر خروج" معروف دارد، که درباره خروج قوم بنیاسرائیل از مصر با رهبری حضرت موسی علیهالسلام است. بهاینترتیب شرقاوی با این ارجاع، جنگ همیشگی آزادگی و بردگی و نبرد جاودانه ستمدیده با ستمگر را مورد توجه قرار داده است. او در این نمایشنامه، هر حرکت و سکون را به دقت در جای خود قرار داده و در لباس نظم دهندهای خلاق ظاهر میگردد. در پایان که از بیان مصیبتها بر امام حسین علیهالسلام فارغ میشود، در شکلگیری این نتیجه و پیام در ذهن خواننده ابتکار به خرج میدهد و به زیبایی نشان میدهد که قومی که با امام حسین علیهالسلام جنگید، جنایت آن فراتر از هر مصیبت و فاجعهای است که بر این امت فرود آمده و هر بلا و مصیبتی که بر سر دین پدید آید، ریشه در جنایت کربلا دارد. این کتاب در دو بخش مکتوب شده است؛ که بخش ابتدایی کتاب ۱۳ پرده و بخش دوم ۶ پرده دارد. غلامرضا امامی ترجمه کتاب را به توصیه آیتالله مرعشی نجفی و علامه محمدرضا حکیمی انجام داده است. او میگوید: چند سال پیش که با تبلیغات مغرضانه داعشیان زمان علیه شیعیان روبرو شدم، در اندیشه شدم، نظر یک دانشمند سنی مذهب را درباره واقعه عاشورا بازنشر دهم، تا دریابند میان شیعه و سنی فرقی نیست و عشق به حسینبنعلی علیهالسلام فارغ از هر آیینی است. در صفحه ۲۵۷ کتاب می خوانیم: امام حسین علیه السلام: در اینجا من برای همه دورانها شهید خواهم شد. در وسط این بیابان بیآب و علف. بر جنازه شهید حمله کنید تا نشانهای برای خونخواری انسان باشد. مرگ بهخاطر حقیقت و عدالت... خوشا بهحال کسی که زندگی را به چیزی ارزشمندتر از زندگی میدهد. همیشه مرا یاد کنید. هنگامی که ظلم طاغوتیان شدت یافت مرا به یاد آورید. 0 7 رضا شعبانی 1401/7/17 پنجشنبه فیروزه ای سارا عرفانی 3.7 75 اولین چیزی که توجهام را به رمان جلب کرد عنوان کتاب بود: "پنجشنبه فیروزهای". به اندازه کافی تعلیق برای دانستن بیشتر داشت تا مرا برای خواندن مجاب کند. پنجشنبه فیروزهای اثر سارا عرفانی یک رمان دینی است که از بطن جامعه سرچشمه گرفته است. موضوع رمان درباره سفر یک گروه از دانشجویان ممتاز به مشهد است که این سفر بستر یکسری از اتفاقات میشود. نویسنده با یک حادثه و ریتمی تند داستان را آغاز میکند. عرفانی در داستانش زندگی چند دانشجو را نشانمان میدهد. یک فضای کاملاً رئالیستی همراه با تشریح دغدغههای این بخش از جامعه. او با رفتوبرگشتهای بهموقع، زوایایی از زندگی شخصیتهای داستانش را به مخاطب نشان میدهد. نویسنده بار داستان را بر روی شخصیتی به نام سلمان میاندازد. سلمانی که تقریباً در یک وادی نه چندان خوب قرار دارد و بعد از فراز و فرودهای مختلف، او و انسانهای پیرامونش در یک وادی جدید و البته خیر قدم میگذارند. در واقع ما شاهد رشد شخصیت اصلی داستان هستیم. عرفانی چهار سال از عمرش _۲۸ تا ۳۲ سالگی_ را صرف نگارش این رمان کرده است. رشته تحصیلیاش هم به اندازه کافی به او کمک کرد تا بتواند از این ظرفیت برای پرداخت داستان استفاده کند. او در این رمان، زیارت را محور داستانش قرار می دهد؛ هرچند موضوعات فرعیای که به آن پرداخته هر کدام قابلیت تبدیل به یک داستان بلند یا رمان را دارند. شخصیتپردازی قابل باور، زبان روایی ساده، وجود روابط علی و معلولی درست و استفاده از نماد که سبب شد داستان او چند وجهی شود، از جمله نقاط قوت رمان اوست. ظرافت زنانه نویسنده را هم به این موارد اضافه کنید که باعث شده در رمان شاهد جزئیات قابل توجهی باشیم که اغلب دیده نمیشوند. اما نوع روایت "غزاله" بهعنوان یک دختر و نوع روایت "سلمان" به عنوان یک پسر، بسیار شبیه بههم است و نویسنده میتوانست در این مورد بهتر از این کار کند. برگزیده جشنواره رضوی در سال ۹۴، برگزیده جایزه کتاب سال شهید حبیب غنی پور در سال ۹۴، رتبه نخست جشنواره جایزه مردمی کتاب در سال ۹۵، برگزیده اجلاس سراسری «ع»؛ جشنواره عفاف، عزت، عشق، جایزه عفاف و حجاب در سال ۹۵، عنوان افتخاراتی است که رمان پنجشنبه فیروزهای بهدست آورده است. این رمان در ۳۷۳ صفحه و در سال ۹۳ توسط انتشارات نیستان منتشر شده است. 0 10 رضا شعبانی 1401/7/17 کربلا به روایتی دیگر محمدرضا جوان آراسته 3.7 5 درباره قیام عاشورا سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است. شاید به جرأت بتوان گفت که کمتر رخدادی در تاریخ اسلام این همه مورد بحث قرار گرفته است و اهل اندیشه، نظر و قلم درباره آن، قلمفرسایی کرده اند؛ اما باز از هر که میشنویم و هر چه میخوانیم حدیث نامکرر است. بدون شک شناخت و بررسی تاریخ زندگانی، کنشها و واکنشهای شخصیتهایی روحانی که از مرتبه احکام و مقتضیات جبری و غریزی نفس خود فراتر رفته، به توانایی ها و استعدادهای مکنون در ضمیر خود پی بردهاند، نسبت به دیگر انسانها، که همچنان در بند غرایزند و به مرتبه حیات مادی و موجود طبیعی نزدیکترند، دشوارتر و بسیار پیچیدهتر است. امام حسین علیهالسلام دور از هر باور فرقهای یا وابستگی و تعصب قومی، یکی از نخبگان همه فصول حیات بشری است. نخبهای از نخبگان دینی و روحانی که یکی از صحنه های شگفت تاریخ انسانی را آفرید. واقعهای که عقل را از درک اسرارش عاجز کرده و به زانو نشانده است. حجتالاسلام محمدرضا جوان آراسته، در کتاب "کربلا به روایتی دیگر" تلاش کرده از یک زاویه متفاوت به واقعه کربلا نگاه کند. او سعی کرده بدون هیچگونه اطنابی، به معرفی افرادی بپردازد که بهنوعی در واقعه عاشورا تأثیرگذار بودند. این کتاب مجموعه یادداشتهایی است که نویسنده در محرم سالهای مختلف آنها را به نگارش درآورده است. محمدرضا جوان آراسته که همواره دغدغه فرم در نوشتهها و سخنانش در کلاسهای داستاننویسی کاملا آشکار است، تلاش میکند در این اثر تاریخی مذهبی این مسئله را رعایت کند. در بخش اول متذکر میشود که دوست داشتن امام به لقلقه زبان، دلیلی بر حب واقعی نیست؛ چرا که تاریخ، بهویژه حادثه عاشورای ۶۱ هجری ثابت کرده که برخیها با یک چرخش ساده از سعادت به شقاوت میرسند. او در کنار چنین افرادی، گریزی به عاقبتبهخیری حر بن یزید ریاحی میزند و او را بهعنوان نماد، نشان مخاطب میدهد. نماد تصمیم. یک تصمیم که می تواند تو را عاقبت بهخیر کند، یا فرجامی سیاه را برای تو رقم بزند. در واقع فرق بین داشتن و نداشتن یک خواستن است. خواستن راه روشنایی یا صراط تاریکی. در بخش دوم کتاب شاهد هفت گفتوگو هستیم. گفتگو هایی جذاب که در دل خود گوهرهایی را نهفته دارند. گفتگوییهایی که باطن شخصیتها را برای خواننده رو میکنند. بخش سوم که از دو بخش دیگر طولانیتر است، مقتل خوانی است. اما تفاوت این مقتلخوانی با دیگر مقاتل، در زمان مقتلخوانی است. نویسنده از شب یازدهم تا سیوپنجم به مقتلخوانی پرداخته است. در این فاصله از شب یازدهم تا اربعین، بازماندگان واقعه کربلا مصائب فراوانی را پشت سر گذاشتند. نویسنده برای نشان دادن اهمیت این بخش از تاریخ واقعه کربلا و خانواده امام، روایتهایی را ذکر میکند که کمتر آنها را شنیدهایم. "کربلا به روایتی دیگر" در ۱۱۶ صفحه در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات سوره مهر به زیور طبع آراسته شده است. 0 5 رضا شعبانی 1401/7/17 قصه کربلا: برش هایی از زندگانی امام حسین (ع) از آغاز تا پرواز مهدی قزلی 4.3 18 واقعهی عاشورا با ریشه، تفکر و فرهنگ ما گره خورده است و اهمیت فراوانی برای شیعیان دارد. تحلیل و برداشت از این حادثه کار آسانی نیست؛ چرا که در عین سادگی و صراحت، پیچیدگیهای فراوانی دارد که ممکن است قضاوت انسانها را به افراط و تفریط ختم کند. برای رسیدن به درک درست از این حادثه تاریخی و تاثیرگذار نیاز است تا بررسیهای دقیق و جامعی در اختیار مردم قرار گیرد. «قصه کربلا» نوشته مهدی قزلی یکی از این روایتهاست که با زبانی ساده و صریح و بدون اضافات به بیان حادثه عاشورا، اسارت اهل بیت و وقایع پس از آن میپردازد. محتوای کتاب در قالب روایتهای کوتاه و ارزشمند آرام آرام ما را به فضای روضه میبرد. نویسنده در ده فصلِ منفصلِ متصل، روایتهایی از زندگی حضرت سیدالشهدا و واقعهی عاشورا را مانند تکههای پازل کنار یکدیگر چیده است، تکههایی که هرکدام بیانگر بخشی از ماجرای عاشوراست. هر فصل این کتاب که خود مقدمهای مجزا دارد و به معرفی محتوا و موضوع آن بخش میپردازد، همچون دانههای تسبیح کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و نخ اتصال آنها، ماجرای عاشوراست که آرام آرام مخاطب را درخود غرق میکند. مهدی قزلی در فصلبندی کتاب نه به اشخاص، که به موضوع و سوژه توجه کرده است و همین امر سبب شده مخاطب، حوادثِ کمتر شنیده شده از عاشورا را پیش روی خود ببیند. از سوی دیگر روایتها اغلب کوتاه هستند و همین پیروی از ایجاز، خواندن کتاب را سادهتر و تاثیرگزاری آن را بیشتر کرده است. نویسنده در بخش اول به زوایای مختلف زندگی سیدالشهدا ورود کرده است، هرچند به قول نویسنده، سعی شده هر آنچه مربوط به زندگی امام است در این فصل بیاید ولی ناگزیر مطالب بسیاری از ایشان در نسبت با یاران و خانوادهاش در فصول دیگر آمده است. فصل بعدی کتاب به زندگی علمدار کربلا میپردازد. از چگونگی ازدواج امالبنین تا شهادت عباس و حسرت کودکان کاروان در نبود عموی مهربانشان. در لابهلای صفحات این فصل ابوالفضلی را میبینیم که شجاعت را از پدر آموخته و حیا و ادب را از مادر. نویسنده بخشهای بعدی کتاب را به زندگی حضرت علیاکبر(ع) پیامبری دوباره و حضرت زینب اختصاص داده است. فصل چهارم فصل رسول صبر است. مگر میتوان از عاشورا گفت و از مردمان بیوفای کوفی ننوشت. راوی سپس در فصلهایی جداگانه به معرفی دشمنان، یاران امام و قیام مختار ثقفی پرداخته و هربخش را با روایتهایی کوتاه برای مخاطب به تصویر میکشد. فصل انتهایی کتاب نیز روایت عشق است. فصلی که روابط امام و دلدادگی یارانی را نشان میدهد که اگرچه در جنگ ظاهری شکست خوردهاند، اما مبدا و منشا تحول تاریخ شدهاند. نویسنده در این ده فصل اتفاقات کربلا را به سادهترین شکل روایت و اطلاعات واقعه عاشورا را به ایجاز به خوانندهی حقیقتطلب و البته بیحوصلهی قرن حاضر منتقل کرده است. منابع نوشته شده در انتهای هر فصل نیز درستی روایتهای کتاب را تایید و مخاطب را به خواندن مقتلی نزدیک به حقیقت ترغیب میکند. کتاب «قصۀ کربلا» روایتی مقتلگونه و مستند از اتفاقات عاشورا، قبل و بعد از آن است. روایتهای این کتاب براساس اتفاقات زمانی عاشورا نوشته نشده است، گاه یک فصل در زمان پیامبر شروع میشود و در روایتهای بعدیِ همان فصل، به زمان بعد از شهادت سیدالشهدا و اسارت اهل بیت میرسد. بنابراین مخاطب باید بر اساس زمانبندی واقعه آن را در ذهنش مرتب کند، اما همین فصلبندی سوژهها، توانسته به خوبی این اختلاف زمانی وقایع را در خود حل کند و اطلاعات تازهای را به خواننده بدهد. «انگار همه دنیا خوابنما شده بودند. خون نواده رسول خدا که زمین ریخت، کمکم خواب از سر عالم و آدم پرید. هر که از خواب بیدار میشد یا دیوانه میشد یا فدایی یا فراری. عجب دنیاییست. به هر حال ماجرای کربلا بیشتر به یک قصه شبیه است. قصهای که واقعیست اما باورکردنی نیست و ای کاش این فقط یک قصه بود».. 0 2 رضا شعبانی 1401/7/17 شهاب دین زهرا باقری 4.5 46 نوشتن از شخصیتهای برجسته کاری بسیار دشوار است؛ چون اگر نویسنده لحظهای قدمش را در راه کج قرار دهد مورد حمله منتقدان یا طرفداران شخصیت قرار می گیرد. منطق تولید علم اینگونه نیست که شخص سالها کنج عزلت بنشیند و سپس بعد از بیست سال مطالعه، با یافتم یافتم از میان کتابها خارج شده و به مرجعیت و مقام تولید انبوه برسد. بلکه منطق تولید علم از راهی میان علم و عمل توأمان میگذرد. در واقع موهبتی است که خداوند پس از مجاهدتهای علمی و عملی در دل مومن قرار می دهد. "شهاب دین" به قلم زهرا باقری، یک زندگینامه داستانی یا داستانی براساس زندگی آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی است. نویسنده تلاش کرده به لحظه زندگی و موقعیتهایی که سید شهاب الدین مرعشی نجفی در آن قرار گرفته نزدیک شود. داستان از آخرین لحظههای زندگی آیت الله مرعشی نجفی آغاز میشود و سپس بعد از فوت روح او نظارهگر،مرورگر و روایتگر لحظهبهلحظه زندگی است. گاهی به نجف و سامرا سفر میکند، گاهی به تبریز و مشهد و گاهی به قم. رفت و برگشتهای به موقع، تصویرسازی قوی و اطلاعات کافی نویسنده از مسائل دینی به غنای داستان کمک کرده است، به طوری که مخاطب در کنار خواندن زندگینامه آیتالله مرعشی نجفی، ناخودآگاه یک واحد درس اخلاق بسیار خوب را نیز فرا می گذراند. نویسنده که پیش از این تجربه نگارش یک کتاب تاریخی را داشته، بهخوبی از پس این کار بر آمده و تلاش کرده در عین سادگی، لحن و واژههای کتاب به زبان شخصیت اصلی داستان نزدیک باشد. وقتی بهوسیله این کتاب زندگی آیت الله مرعشی نجفی را مرور میکنیم، جز سختی و مشقت، مطالعه و تحقیق و تلاش برای کسب معرفت چیزی نمیبینیم: "هر جا غم لشکر میکشید، شهابالدین با زره خواندن، مقابلش صف میبست. هر سختی، مصیبت و غمی را با کتاب و درس تسکین میداد حتی غم های بزرگی مثل داغ از دست دادن مادر را." شاید اگر بگوییم آیتالله مرعشی نجفی یک کتابباز حرفهای بود واژه چندان جالبی نباشد؛ اما واقعاً به تمام معنا عاشق کتاب بود، بهطوری که حاضر بود برای به دست آوردن کتاب مورد نظرش، نماز و روزه استیجاری بگیرد و در حالی که شاید یک روز تمام چیزی نخورده و تشنه و گرسنه است، بهای آن کتاب را پرداخته و آن را به دست آورد. او توانست بههمین سبک و سیاق خیلی از کتابهای نفیس خطی اسلامی را که دولت انگلیس قصد داشت توسط یک دستنشانده عراقی بخرد و آنها را به انگلستان انتقال دهد، نجات دهد: "سید شهابالدین در مقابل کتاب، بیدفاع ترین آدم روی زمین میشد." تمامی شخصیتهای موجود در کتاب واقعی هستند؛ در واقع نویسنده براساس مستندات تاریخی کتاب را به رشته تحریر درآورده است. توصیف دقیق مکانها را میتوان از دیگر نقاط قوت کتاب برشمرد. کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی بهلحاظ مجموعه نسخههای خطی اسلامی، نخستین کتابخانه در کشور و سومین کتابخانه در جهان اسلام محسوب میشود. "شهابدین" در ۲۱۶ صفحه در بهار ۱۴۰۱ توسط انتشارات شهید کاظمی به زیور طبع آراسته شد. 1 10 رضا شعبانی 1401/7/17 سووشون سیمین دانشور 4.1 190 "سووشون" اثر سیمین دانشور رمانی است تاریخی، هنری، حماسی، رمزی و رئالیستی با رگههایی از رمانتسیم. بُعد رمزی آن عمق تاریخی- فرهنگی و جنبه فلسفی خاصی به آن داده است. لایه روایی آن داستانی جذاب با مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانی و با اوصاف شاعرانه است؛ امّا لایه زیرین و رمزی آن کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و شکست جبهه ملی، و خدمت و خیانت تعدادی از رجال مؤثر در این واقعه و واکنش برخی از روشنفکران را پس از این واقعه نشان میدهد. دانشور برای نمایش لایه زیرین، به برخی از شخصیتهای داستانی، حیوانات و اشیا، کارکرد رمزی داده است. در عین حال برای بازشناسی رمزها قرائنی را به شیوههای متنوع خلق کرده است. او در گفتوگو با هوشنگ گلشیری صراحتا گفته است که قتل یوسف رمزی از سقوط مصدق و هدف رمان بازگویی کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ است. روز مرگ یوسف، ابوالقاسمخان میپرسد: «پسان فردا چه روزی میشود؟ و صدای خسرو: سی و یک مرداد» (ص ۲۶۲). بنابراین در لایه رمزی، خلاصه رمان این است که مقارن جنگ جهانی دوم اختیارات امور ایران در دست اجنبی است و تنها مانع راه بیگانگان، مصدّق، از میان برداشته میشود و مردم نمیتوانند کاری از پیش ببرند و کشور به دست سرسپردگان بیگانگان میافتد. در نتیجه امکانات مملکت که باید به مصرف عمومی برسد، برای برآوردن نیازهای بیگانگان به کار گرفته میشود. تکمله۱: سووشون در تیر ماه ۱۳۴۸ منتشر شد؛ دو ماه قبل از اینکه سیمین، جلالِ زندگیاش را از دست دهد. 0 0 رضا شعبانی 1401/4/2 شمرون و کناردون: داستانی از زندگی جهادگر آسمانی امیرمحمد اژدری مریم علویان 4.3 21 وقتی کتاب شازده کوچولو را تمام کردم حتی برای لحظهای به این فکر نکردم که خب حالا بگردم ببینم ایراد کار نویسنده کجاست؟ کجایش بهتر بود و کجایش ضعف داشت؟ باید به بعضی از کتابها با این دید نگاه کنی که قرار است چیزی را از آن یاد بگیری. کتاب شمرون کناردون از همین تیپ کتابهاست. داستان زندگی یک جوان بیست و پنج ساله که از سیزده چهارده سالگی در #اردوهای_جهادی و کمک به مناطق محروم حضور داشت. نویسندگان کتاب، بُرشهایی از فعالیتهای جهادی امیرمحمد اژدری را که در یکی از سفرهای جهادی _ در یک سانحه به شهادت رسید _ در قالب داستان به تصویر میکشند. آنها از آخرین لحظات زندگی اژدری داستان را آغاز میکنند و سپس با فلشبک های متفاوت ماجرا را جلو می برند. زاویه دید من راوی ایده جالبی بود که از آن به خوبی استفاده شد.(خود شهید زندگی خودش را تعریف میکند) این کتاب روایت جوانانی است که هیچگاه به چشم نمیآیند و بعضاً سیبل خیلی از تهمتها و حرفها نیز قرار میگیرند. از دل این بچه جهادیها محمد بلباسی و محسن حججی بیرون آمدند و همینطور امیرمحمد اژدری. این طیف آدمها علاقهای به دوربین و دوربین بازی ندارند. آنها معتقدند جاودانگی آن است که مردم گمنام دوستشان بدارند. آنکه باید ببیند، میبیند و همین کافی است. اژدری خودش و زندگیاش را وقف مردمی کرد که شاید خیلی از مسئولینی که در قبال خدمترسانی به مردم حقوق میگیرند، حتی برای یک بار پا به آن نقاط نگذاشتند. او در ذهنش درگیر دغدغههای اصلی زندگیاش بود. اما انگار زندگی را باید طور دیگری رقم میزد. انگار آمده بود زندگیاش را فدای مردم کشورش کند و برود. بخشی از کتاب: رو به دکتر نوریه گفتم: " شما برید به پسرش برسید... من اینجا رو یه نگاه میندازم و میام." رفتم داخل اتاقک. اتاقک که چه عرض کنم، یک چیزی شبیه انباری بود. اتاقی دو متر در سه متر، با کف و دیوارهای گِلی. یک طرف دو تا لگن کوچک و یک صابون گذاشته بودند. یعنی حمامشان بود؟ دوش که هیچ، حتی یک شیر آب هم نداشت. طرف دیگر، گاز خوراکپزی و قابلمهای که برای ناهار بار گذاشته بودند و بوی سیبزمینی پخته از آن بلند میشد. آن طرف هم مثل انباری، وسایلی که نمیخواستند روی هم چیده بودند و روی همهی وسایل هم یک صندوق صدقه بود. آنها در محرومترین نقطهی ایران، در حالیکه همه کشور باید بهشان کمک میکردند، توی آلونکشان صندوق صدقه داشتند. 0 3