بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت رضا شعبانی

                واقعه‌ی عاشورا با ریشه، تفکر و فرهنگ ما گره خورده است و اهمیت فراوانی برای شیعیان دارد. تحلیل و برداشت از این حادثه کار آسانی نیست؛ چرا که در عین سادگی و صراحت، پیچیدگی‌های فراوانی دارد که ممکن است قضاوت انسان‌ها را به افراط و تفریط ختم کند. برای رسیدن به درک درست از این حادثه‌ تاریخی و تاثیرگذار نیاز است تا بررسی‌های دقیق و جامعی در اختیار مردم قرار گیرد.

«قصه‌ کربلا» نوشته مهدی قزلی یکی از این روایت‌هاست که با زبانی ساده و صریح و بدون اضافات به بیان حادثه عاشورا، اسارت اهل بیت و وقایع پس از آن می‌پردازد. 
محتوای کتاب در قالب روایت‌های کوتاه و ارزشمند آرام آرام ما را به فضای روضه می‌برد.

نویسنده در ده فصلِ منفصلِ متصل، روایت‌هایی از زندگی حضرت سیدالشهدا و واقعه‌ی عاشورا را مانند تکه‌های پازل کنار یکدیگر چیده است، تکه‌هایی که هرکدام بیانگر بخشی از ماجرای عاشوراست. هر فصل این کتاب که خود مقدمه‌ای مجزا دارد و به معرفی محتوا و موضوع آن بخش می‌پردازد، همچون دانه‌های تسبیح کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و نخ اتصال آنها، ماجرای عاشوراست که آرام آرام مخاطب را درخود غرق می‌کند.

مهدی قزلی در فصل‌بندی کتاب نه به اشخاص، که به موضوع و سوژه توجه کرده است و همین امر سبب شده مخاطب، حوادثِ کمتر شنیده شده از عاشورا را پیش روی خود ببیند. از سوی دیگر روایت‌ها اغلب کوتاه هستند و همین پیروی از ایجاز، خواندن کتاب را ساده‌تر و تاثیرگزاری‌ آن را بیشتر کرده است.

نویسنده در بخش اول به زوایای مختلف زندگی سیدالشهدا ورود کرده است، هرچند به قول نویسنده، سعی شده هر آنچه مربوط به زندگی امام است در این فصل بیاید ولی ناگزیر مطالب بسیاری از ایشان در نسبت با یاران و خانواده‌اش در فصول دیگر آمده است.
فصل‌ بعدی کتاب به زندگی علمدار کربلا می‌پردازد. از چگونگی ازدواج ام‌البنین تا شهادت عباس و حسرت کودکان کاروان در نبود عموی مهربانشان. در لابه‌لای صفحات این فصل ابوالفضلی را می‌بینیم که شجاعت را از پدر آموخته و حیا و ادب را از مادر.

نویسنده بخش‌های بعدی کتاب را به زندگی حضرت علی‌اکبر(ع) پیام‌بری دوباره و حضرت زینب اختصاص داده است. فصل چهارم فصل رسول صبر است.
مگر می‌توان از عاشورا گفت و از مردمان بی‌وفای کوفی ننوشت.

راوی سپس در فصل‌هایی جداگانه به معرفی دشمنان، یاران امام و قیام مختار ثقفی پرداخته و هربخش را با روایت‌هایی کوتاه برای مخاطب به تصویر می‌کشد. فصل انتهایی کتاب نیز روایت عشق است. فصلی که روابط امام و دل‌دادگی یارانی را نشان می‌دهد که اگرچه در جنگ ظاهری شکست خورده‌اند، اما مبدا و منشا تحول تاریخ شده‌اند.

نویسنده در این ده فصل اتفاقات کربلا را به ساده‌ترین شکل روایت و اطلاعات واقعه عاشورا را به ایجاز به خواننده‌ی حقیقت‌طلب و البته بی‌حوصله‌ی قرن حاضر منتقل کرده است. منابع نوشته شده در انتهای هر فصل نیز درستی روایت‌های کتاب را تایید و مخاطب را به خواندن مقتلی نزدیک به حقیقت ترغیب می‌کند.

کتاب «قصۀ کربلا» روایتی مقتل‌گونه و مستند از اتفاقات عاشورا، قبل و بعد از آن است. روایت‌های این کتاب براساس اتفاقات زمانی عاشورا نوشته نشده است، گاه یک فصل در زمان پیامبر شروع می‌شود و در روایت‌های بعدیِ همان فصل، به زمان بعد از شهادت سیدالشهدا و اسارت اهل بیت می‌رسد. بنابراین مخاطب باید بر اساس زمان‌بندی واقعه آن را در ذهنش مرتب کند، اما همین فصل‌بندی سوژه‌ها، توانسته به خوبی این اختلاف زمانی وقایع را در خود حل کند و اطلاعات تازه‌ای را به خواننده بدهد.

«انگار همه دنیا خواب‌نما شده بودند. خون نواده رسول خدا که زمین ریخت، کم‌کم خواب از سر عالم و آدم پرید. هر که از خواب بیدار می‌شد یا دیوانه می‌شد یا فدایی یا فراری. عجب دنیایی‌ست. به هر حال ماجرای کربلا بیش‌تر به یک قصه شبیه است. قصه‌ای که واقعی‌ست اما باورکردنی نیست و ای کاش این فقط یک قصه بود»..
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.