یادداشت‌های راقم باشی (13)

سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
          در باب تاثیر معلم، احتمالا همین که این کتاب را همه کلاسمان خوانده بودند و شهید هادی را به خوبی میشناختند. 
یعنی بهتر است بگویم شنیده بودن؛
دبیر آمادگی دفاعی سال نهم‌مان که البته در مدارس دیگر دبیر ادبیات بودند و در مدرسه ما با  2 کلاس از 4 کلاس پایه نهم آمادگی دفاعی داشتند، بخشی از نمره ی پایان ترم را اختصاص داده بودند به خواندن این کتاب سر کلاس. به این صورت که هر هفته یکی از بچه ها موظف بود صفحاتی و روایاتی از این کتاب را در کلاس برای همه بخواند.
یادم می‌آید چند تایی از بچه ها حتی آن هایی که مذهبی نبودند هم با هم مسابقه ای بین باقی بچه های مدرسه برای خواندن این کتاب تدارک دیده بودند.
شخصیت شهید ابراهیم هادی آنقدر جای تامل دارد که خودش یک کلاس درس است و عجیب اینکه من علاقه هر نوع قشری دارای هر نوع تفکری را به شهید دیده ام.
شهید ابراهیم هادی از شهدای دفاع مقدس، معلم و ورزشکار بودند و در این کتاب روایت آدم های مختلف در برخورد با شهید در جبهه‌های جنگ، مدرسه و محیط کاری، ورزش و زندگی شخصی‌شان است
        

0

سه دقیقه در قیامت: تجربه ای نزدیک به مرگ
          بهار 99 تازه چند ماهی از آمدن کرونا گذشته بود؛ به پیشنهاد الف.ن قرار بود به خیال خودمان کار فرهنگی بکنیم.
یک روز یکی از بچه ها در گروهی در تلگرام که به منظور هماهنگی کارهایمان ایجاد کرده بودیم pdf کتابی را فرستاد و چون پیگیر بود که حتما بخوانیم در رودربایستی شروع کردم به خواندن. 
کتاب  روایت جانبازی ست که در حین عمل 3 دقیقه دچار ایست قلبی شده و همان زمانی که جسمش روی تخت بیمارستان است و کادر درمان در کشاکش برگرداندن وی هستند، روحش در عالمی دیگر به سر می‌برد و آنچه را که در زندگی برایش رخداده و آنچه را که در نامه اعمال دارد پیش روی خود میبیند. 
ابتدای کتاب، به شدت کند میگذرد و توضیحات اضافه است. اما از آنجایی که روح در عالم دیگر قرار می‌گیرد متن جذابیت بیشتری پیدا می‌کند و البته سیر پیشروی تند می‌شود.
برای من که آن موقع نهایت اطلاعم از زندگی پس مرگ و زنده شدن دوباره اختصاص داشت به سریال یادآوری، این کتاب و روایت تازگی داشت. اما گویا این روز ها این دسته روایت ها چه به صورت کتاب چه به صورت مستند خیلی ببشتر شده.
نقطه هایی در کتاب بود که برای من به شدت قابل تامل بود و نیاز داشت که تعلل کنم و به فکر فرو بروم.
        

0

زن: فاطمه فاطمه است
          روز مادر سال 98 مثل همهٔ روز های آن ایام بعد از مدرسه به فرهنگسرا رفتم تا حد فاصل مدرسه تا کلاس زبانم را در سالن مطالعه بگذرانم که به محض ورود در طبقه اول فرهنگسرا میز های چیده شده و پر شده از کتاب ها را دیدم.
نزدیک به دوساعت همان 4 تا میز را دور میزدم تا کتابی انتخاب کنم که به پول تو جیبی های من که تنها کفاف هزینه رفت و آمدم را می‌داد پیدا کنم.
نمی‌دانم چند دور دور آن میز ها چرخیدم و چند بار تک تک کتاب ها را بلند کردم و از خانم فروشنده قیمت پرسیدم.
در نهایت به بهانهٔ مناسبت آن روز، قرعه به نام فاطمه فاطمه است افتاد؛ اولین کتابی که میخواستم از دکتر شریعتی بخوانم.
کتاب میان خرت و پرت های کتابخانه ای که آن روز ها در انباری سرد و بدون چراغ خانه سر هم کرده بودیم پنهان شده بود تا روز مادر سال 99.
دیگر یقین پیدا کرده بودم بهترین کتابی که قرار است در خصوص حضرت فاطمه بخوانم همین کتاب است.
اما به هوای آنکه آن روز ها کنکوری بودم کتاب خواندن و حتی زندگی کردن گناهی نابخشودنی به حساب می‌آمد خواندن کتاب را محول کردم به روز مادر سال 1400 بعد از کنکور. به نسبت حجم کتاب و اشتیاق من به خواندنش و سابقه ام در  سرعت کتاب خوانی می‌دانستم همان روز مادر سال بعد یکباره خواهم خواندش.
اما بعد از کنکور نتوانستم تا روز مادر صبر کنم و طبق چیزی که در صفحه اول کتاب نوشته ام 16 تیر 1400 مطالعه کتاب را شروع کردم و بر خلاف تصورم بیشتر از یک ماه یعنی تا 31 مرداد 1400 خواندن کتاب برایم طول کشیده.
دلیل این همه تعلل در خواندن را هم در همان صفحه اول کتاب، نخواندنی بودنش ذکر کرده ام.
با نگاهی گذرا که به مرور های کتاب انداختم، گویا فقط من با کتاب ارتباط نگرفته‌ام و تا این حد دوستش نداشتم و حتی در صفحه اول کتاب به خودم هشدار داده ام که دیگر هرگز سراغ کتاب های دکتر شریعتی نروم.
قلم دکتر شریعتی باب سلیقهٔ من نیست. به نظرم صرفا ردیف کردن کلمات پشت سر هم است.
از نظر دستور زبان و علائم نگارش بسیار جای کار دارد و مهم تر همه مفهوم و متن اصلی کتاب؛ بر خلاف ادعایی که در ابتدا می‌شود، سعی بر شناساندن حضرت فاطمه نمیبینم.
روایت های تاریخی زمان زندگی حضرت به صورت سر سری بیان شده و بدون اینکه نویسنده بخواهد صحبتی در خصوص شخصیت، علت رفتار و وقایع یا پیش آمد ها داشته باشد، صرفا چون خودش فکر می‌کند فلان نظر درست است می‌خواهد آن را به مخاطب القا کند. بدون آنکه مخاطب توان تحلیل کردن و نتیجه گیری به دست آورد، چون فقط دکتر شریعتی می‌گوید باید بپذیرد.
4 صفحه انتهای کتاب انگار تازه نویسنده مسیر اصلی دستش آمده اما حیف که دیر است و کتاب به آخر می‌رسد.
        

0

سلام بر ابراهیم: زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
          در باب تاثیر معلم، احتمالا همین که این کتاب را همه کلاسمان خوانده بودند و شهید هادی را به خوبی میشناختند. 
یعنی بهتر است بگویم شنیده بودن؛
دبیر آمادگی دفاعی سال نهم‌مان که البته در مدارس دیگر دبیر ادبیات بودند و در مدرسه ما با  2 کلاس از 4 کلاس پایه نهم آمادگی دفاعی داشتند، بخشی از نمره ی پایان ترم را اختصاص داده بودند به خواندن این کتاب سر کلاس. به این صورت که هر هفته یکی از بچه ها موظف بود صفحاتی و روایاتی از این کتاب را در کلاس برای همه بخواند.
یادم می‌آید چند تایی از بچه ها حتی آن هایی که مذهبی نبودند هم با هم مسابقه ای بین باقی بچه های مدرسه برای خواندن این کتاب تدارک دیده بودند.
شخصیت شهید ابراهیم هادی آنقدر جای تامل دارد که خودش یک کلاس درس است و عجیب اینکه من علاقه هر نوع قشری دارای هر نوع تفکری را به شهید دیده ام.
شهید ابراهیم هادی از شهدای دفاع مقدس، معلم و ورزشکار بودند و در این کتاب روایت آدم های مختلف در برخورد با شهید در جبهه‌های جنگ، مدرسه و محیط کاری، ورزش و زندگی شخصی‌شان است
        

0