یادداشت مهدی کرامتی
1401/4/31
4.3
21
مرد بالشی در کنار «مغازهی خودکشی» و «مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم» و «بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم» عجیب و غریبترین داستانهایی هستند که مطالعه کردهام و از شاخصترین نمایندههای سبک گروتسک هستند. برای توضیح مفهوم مذکور از تمثیل زیبای کتاب «گروتسک در هنر و ادبیات» استفاده میکنم: اگر شما یک دماغ معمولی بکشید، یک دماغ معمولی کشیدهاید. اگر مقداری دماغ را بزرگتر و بزرگتر کنید، دماغ خندهدار میشود و میگویند شما کاریکاتور کشیدهاید. اما اگر این دماغ را همین طور بزرگ و بزرگتر کنید و همین طور بزرگ و بزرگتر کنید، اندک اندک دماغ نه خندهدار که هم عجیب هم قدری ترسناک میشود. چنین چیزی را گروتسک میگوییم. طنزی که در عین طنز بودن، بسیار عجیب و قدری ترسناک و تلخ است!
(0/1000)
نظرات
1403/3/17
ممنون بابت توضیحتون دربارهی گروتسک🦦 و بله <مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد> توی سرم از مجموعههای موردعلاقهم هست. اما با مجموعه دوستمان کلبی.. تا نیمه که خوندم ارتباط چندانی نتونستم بگیرم. جز همان داستان اولش که بسیار پسندم بود، باقی از توان فهم مغز مبتدیم خارج بودن.
1
1403/3/18
سلام. ممنون از شما بابت این که توضیحاتم رو مطالعه کردید. منم خیلی به «مردی هست که عادت دارد ...» علاقه دارم. بارها و بارها خوندمش و لذت بردم. اتفاقا منم فقط از همون داستان اولش خوشم اومده، به همین دلیل منم کنار شما مغز مبتدی ای دارم!
2
0
1403/3/19
نه والا ... رابطم با کتاب صوتی اصلا خوب نیست، چون مدام حواسم پرت میشه. دوست دارم کلمه کلمه ی کتاب رو مزه کنم و معمولا کتاب صوتی فقط یه کلیت از کتاب بهم میده @moonchild
0
1402/5/11
0