بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت 🎭 🎬 محمد رضا خطیب 🎭📚

                این کتاب تکلیف ما رو با سلسله کیانیان مشخص میکنه. به چه صورت؟ در ادامه میگم...
همونطوری که میدونیم تاریخ ایران به دو شکل تقسیم میشه... یکی تاریخ مدون که از مادها و هخامنشیان شروع میشه و با اشکانیان و ساسانیان ادامه پیدا میکنه...
یکی تاریخ اساطیری که در شاهنامه و بعضی منابع دیگه وجود داره که خبری از هخامنشیان و مادها نیست و به جاش از پیشدادیان و کیانیان اسم میبرن ...
اما کدوم حقیقته؟ اصلا حقیقت چیه؟

در تاریخ به طور متوسط هر ۷۰۰ سال ایران با یک تهاجم بنیان کن که از اصل و اساس با ریشه و فرهنگ این مملکت مشکل داشتن و قصد داشتن ریشه این مردم و فرهنگش رو از بیخ بکنن رو به رو شده... اسکندر مقدونی ، تازیان و مغول ها...هر ۳ این گروه هم دست به سوزوندن کتابخونه ها و بر انداختن زبان و فرهنگ ایرانی داشتند و همین باعث شده که ما اطلاعاتمون از سلسله های باستانی خیلی ناچیز باشه... به عنوان مثال  
دانسته های ما از هخامنشیان و مخصوصا اشکانیان برمیگرده به کاووش ها و تحقیقات خارجی ها در ۱۰۰ و ۱۵۰ سال اخیر...
اما کیانیان کی بودن؟ قصه پردازی های فردوسی بودن یا واقعا افرادی مثل کیقباد و کیکاووس وجود داشتن؟ اگر بودن کجا بودن؟
آیا کیانیان همون هخامنشیان بودن؟ چون بهمن تطابقی با اردشیر دراز دست داره و دارای سوم هم همون داریوش سومه...ویشتاسب پدر داریوش اول هخامنشی همون گشتاسب پدر اسفندیاره؟
این کتاب اول با دلیل و مدرک این ادعا و رو رد میکنه و مشخص میکنه که کیانیان سلسله ای بوده که در شرق ایران و قبل از هخامنشیان دارای حکومت بودند‌.
بعد به ردیابی کیانیان در وداها و اوستا و کتابهای ملی و مذهبی و بعد شاهنامه میپردازه.
نتیجه ای که حاصل میشه اینه که کیانیان وجود داشتند... دارای سلسله ای قدرتمند در شرق ایران بودند و بعد شکل اسطوره ای به خودشون گرفتند.
کتاب برای مطالعه عموم قطعا سخته به چند دلیل...
دلیل اول اینه که اسامی ای که میاد خیلی سخته و دوم اینکه تعداد شون هم خیلی زیاده و مطالعه کتاب برای علاقه مندان به تاریخ حماسی و شاهنامه خیلی مفیده اما برای عموم ممکنه بعد از خوندن چند صفحه یا نهایتا یکی دو فصل خسته کننده باشه.
        
(0/1000)

نظرات

ممنونم بابت یادداشت خوبت. راستش ذهنم رو مشغول کردی اما متاسفانه من تاریخ‌خوان نیستم و برای همین نمی‌تونم بذارمش تو لیست مطالعه. حین و پس از مطالعه‌ی شاهنامه همیشه سوالات زیادی برای من مطرح بود.عالی‌جناب فردوسی هم بزرگ‌ترین داستان‌سرای ایرانه و نه مورخ... در توضیحاتی که از دکتر خادم و یادداشت‌های دکتر خالقی مطلق خواندم، متوجه شدم که اکثر منابع فردوسی برای شاهنمامه عربی بودند. همیشه درگیر بودم که چرا؟ یعنی ما با این تاریخ، هیچ منبع و یا مورخی نداشتیم برای استفاده از مرجعیت؟ الان فهمیدم چرا😣
5
shahi

1401/12/18

ولی من خلاف اینو خوندم، منابع شاهنامه یا ادبیات شفاهی بود، یا هم شاهنامه منصوری و غیر از این دو تا منبع دیگر منبعی در متن شاهنامه ذکر نشده، اینکه فردوسی رو بزرگترین داستان سرا می دانید و از طرف دیگر دانش آن را وابسته به منابع عربی می دانید پارادوکس به نظر می آید، حالا در بعضی جاها به فردوسی ایراد گرفته‌اندکه بعضی ابیات آن دارای ضعف است، اکثر دانش‌پژوهان و شاهنامه شناسان به این سوال پاسخ می دهند که درمنبع شاهنامه به همان طریقه آمده است و فردوسی در آن دخل و تصرف نکرده است و این نشانه امانت داری اس 
منابع فردوسی تا جایی که من میدونم کتاب خداینامگ بوده که در اواخر دوره سلسله ساسانیان نوشته شده بوده و بعد شاهنامه منصوری و ابیات دقیقی و بعد داستان هایی که سینه به سینه از دهقانان نقل میشده...
فردوسی مورخ نبوده اما قصد داشته همون داستان ها وچیزهایی که از تاریخ ایران مونده بوده رو به زبون فارسی حفظ کنه ...اینکه اصل کتاب خداینامگ وجود داشته یا ترجمه ابن مقفع رو استفاده کرده رو دقیق اطلاع ندارم...
اما چیزی که مشخصه اینه که منابع فارسی به شدت کمیاب و نایاب بوده... 
و این رو هم در نظر بگیرید که ما داریم درباره دوره ای صحبت میکنیم که عرب ها و دین اسلام در همه جا گسترده شده و شاهان ایران هم با تایید خلفا شاه میشدن( هرچندظاهری) و زبان عربی و تکلم به زبان عربی هم یه نوع فضیلت بوده مثل انگلیسی امروزه و زبان فارسی بسیار مغشوش و درهم بوده وکلا ایرانی و فارسی صحبت کردن باعث تحقیر...
احادیثی بوده تحت این عنوان که زبان عربی زبان اهل بهشت و زبان فارسی زبان اهل جهنمه...درهمچین فضایی فردوسی دست به یک مبارزه کاملا فرهنگی میزنه و کاملا عادی یه که منابع و کتاب های فارسی 
کم و نابود شده باشه...
ایرانی موالی بود و برده اعراب... موالی نماز نداشت و اگر عربی در حال حمل باری میبود و ایرانی رد میشد باید اون بار رو از عرب میگرفت و میبرد براش... در این فضا شاهنامه سروده میشه تا بگه نه تنها این زبان ، زبان جهنم نیست بلکه همینقدر زیباست... نه تنها ایرانی برده نیست بلکه همچنین پیشینه ای داشته...
وقتی سروده شد تونست جهان رو تکون بده به صورتی که اعراب از اون به عنوان قرآن عجم یاد کردند و سعی کردن با حمزه نامه ها و اسکندرنامه ها ( که فاتح ایران بود ) جلوی شاهنامه قد علم کنن.. 
و البته در آخر هم اینو بگم که کمبود اطلاعات ما از تاریخ مون و نداشتن آثار هنری و فلسفی زیاد دلیلش همین نابودی منابع و کتابخونه هاست...
مگه میشه سلسله هخامنشی که هم عصر با یونانیان بودن ، نه نمایشنامه ، نه فلسفه و نه تاریخ نویس داشته باشن؟ 
قطعا بودن و چه بسا اگر اون منابع میبودن و از بین نمیرفتن خیلی اوضاع فرق میکرد... 
@rahman_shahi ضمن سلام و عرض ادب. جناب شاهی در پروفایل‌تان خواندم که دانشجوی ادبیات هستید، پس در نتیجه باید با تصحیح‌های مختلف آشنا باشید. شاهنامه اثر نفیسی‌ست و در برخی تصحیح‌ها دخل و تصرف نیز در آن شکل گرفته. در مورد ایراد و نقد به ضعیفی، بذاریمش پای سلایق مختلف ما انسان‌ها، اما در مورد بخشی که گفتید من برعکس شما پارادوکسی نمی‌بینم. من عرض کردم فردوسی بزرگترین داستان‌سرای تاریخ ایرانه و نقل، تاثیر، ارجاع و... از سایر فرهنگ‌ها نمی‌تونه دلیلی باشه برای نقض این مورد.