یادداشت

جمعه را گذاشتم برای خودکشی : پنج تک نگاری درباره ی دیدن و زیستن
        پیمان هوشمندزاده را تا پیش از این کتاب نمیشناختم اما از بعد خواندن این کتاب تصمیم دارم پیگیر آثارش باشم.  جمعه را گذاشتم برای خودکشی تنها 5 جستار نیست، 5 سفر است به اعماق خود. 5 فکر و ذکری ست که احتمالا هرکدام از ما گاهی با خودمان داریم و داشته ایم و هیچوقت فکر نمیکنیم آنها را هم می توان نوشت. اما وقتی به قلم پیمان هوشمندزاده به رشته تحریر درآمده ( و خیلی استادانه هم این اتفاق افتاده) انگار دوست داریم با صدای بلند فریاد بزنیم من هم همین طور. من هم همین . من هم همین فکرها! به ویژه آنجا که از شباهت های ناخواسته اش به رفتارهای پدرش می نویسد. رفتارهایی که دوستشان نداشته و حتی در پدرش هم برایش دوست داشتنی نبوده و حالا به خود آمده و میبیند رد پای پدر را به خوبی میتواند بر تک تک انتخابها و واکنشهایش ببیند. راستی کدام یک از ما میتواند ادعا کند که واقعا هیچ ارثی از پدر و مادرش نبرده در رفتار؟ مخصوصا از بین آنها که دوستشان نداشته!
اگر قرار باشد این کتاب را با یک واژه معرفی کنم بدون شک آن را کتاب جزییات خواهم نامید. و برگ برنده کتاب هم همین جزییات است. جزییاتی که صدالبته با قوت ادبی قلم هوشمندزاده آمیخته شده و جستاری که متولد شده را از هر نظر ممتاز میکند. 

البته جستار حلقه جیم بنظرم کمی عجیب آمد. فارغ از قلم نویسنده ( که به خوبی سایر جستارهاست) محتوای نسبتا اروتیک و کالاانگارانه ای نسبت به زن دارد که هم چاپش در ایران برایم مایه تعجب بود و هم اندیشه و جهان بینی نویسنده نسبت به جنس زن در جهان. در واقع کمی تلخکامم کرد خواندن این جستار.
      
72

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.