یادداشت سارا مستغاثی

                داستان های ساده با پایان های معمولی. 
برای من داستان کوتاه مانند رباعی می ماند که باید در مصرع چهارم غافلگیرت کند و اصلا همه ی قوت اش در مصرع آخر باشد.
پایان داستان های این کتاب اصلا خاص نبود و من کلا داستان کوتاه دوست ندارم ولی با این حال از این کتاب بدم نیامد. یک جاهایی حتی لذت هم بردم.
"بید نابینا، زن خفته" از ساده ترین داستان های کتاب بود که تقریبا هیچ اتفاقی در آن نمی افتاد ولی من دوست داشتم.
"اسفرود بی دم" هم خوب بود و "دیدن دختر...".
و جالب بود که در بیشتر داستان ها یک داستان دومی روایت می شد.
ولی فقط همین. بقیش خوب نبود.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.