بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت محمّد صالحی بابادی

                «ناموس را اگر همان قانون و قواعدِ حاکم بر هستی بداین که همه‌چیز را منظّم می‌کند و ذات پنهان هر شهر است، گویا در جنگ‌ها، آن ذات پنهانی و قاعدهْ زن است. او حقیقتی است پوشیده، امّا موقعیّتی مرکزی دارد و باید مراقبت و حفظ شود. در واقع، حرمی است که اگر از دست برود، همه‌چیز از بین رفته است.»
کتاب باغ‌های معلَّق هفت روایت از محاصرۀ شهر «نُبُل» در کشور سوریّه به‌دست تروریست‌ها است. راوی این ماجرا هفت زن اهل این شهر هستند که دوران محاصره را تجربه کرده‌اند. خانم سمیّه عالمی در مدّت اقامت خویش در سوریه با آموزش قواعد نویسندگی به این خانم‌ها، آن‌ها را آماده کرده‌اند تا ماجرای محاصره و تلخی‌ها و شیرینی‌های آن را برای ما روایت کنند.
از نکات مثبت کتاب که به نظر حقیر جلوه‌گر شد، می‌توانم چنین بنگارم:
۱. روایت زنانه از ماجرای سوریه: عمدۀ روایت‌ها از این ماجرای چند ساله، مردانه است و روایت‌های زنانه کمتر هستند و می‌توان گفت به چشم نیامده‌اند. می‌توان این کتاب را قدمی رو به جلو برای روایت‌های زنانه از جنگ و محاصره دانست.
۲. روایت دستِ اوّل و مستقیم: کتاب شامل روایت‌گریِ افرادی است که از نزدیک در دلِ محاصره بوده‌اند، نه افرادی که از بیرونِ ماجرا در حال گزارش هستند. گزارش‌های بیرونی نیز در جای خویش خوب، بلکه لازم و ضروری‌اند؛ ولی باید گزارش‌های مستقیمِ صادقانه را غنیمت شمرد.
۳. موفّقیّت در ساخت تجربه: در سنجش کتاب‌های غیرداستانی، باید بدین پرسش پاسخ داد که «نویسنده توانسته مخاطب و خوانندۀ خویش را در روایت و گزارش خویش همراه کند یا خیر؟». در بیشترِ بخش‌های این کتاب، من همراه با قلمِ روایتِ این ماجراها بودم و اشک ریختم؛ زیرا با کلماتْ رابطه برقرار می‌کردم و غم و درد مردم شهر نُبُل را لمس می‌کردم، هرچند نتوانم آن را کاملاً ادراک کنم.
۴. حُسنِ ختامِ پسندیدۀ کتاب: این کتاب با نامۀ یکی از نویسندگان به شهید حاج قاسم سلیمانی (بعد از شهادت ایشان) به پایان رسیده و این هوشمندی را می‌ستایم. آخرین روایت کتاب نیز با «تقدیم به شهید ساعت ۱:۲۰» به پایان رسیده.
۵. بعضی از روایت‌های کتاب دارای حجم خوبی از خلّاقیّت است. در این جهت، روایت هفتم (آخرین روایت) را پسندیدم. نویسنده در میان روایت لحظه‌های محاصره، اندیشه‌های خویش را به زیبایی با کلمات بیان کرده.
نکتۀ منفی:
کتاب دارای هفت نویسندۀ گوناگون است و از این جهت، روایت‌ها از جهت ادبی دارای اختلاف و تفاوت هستند. بعضی از روایت‌ها دارای سطحی خوب از خلّاقیّت و استفاده از کلمات و ارزش ادبی به‌نظر می‌آیند و از این جهت و بعضی دیگر نه چندان، در حدّی از جهتِ فُرمْ معمولی به‌حساب می‌آمدند. تا جایی که حقیر با مطالعۀ روایت هفتم، چنین احساس می‌کردم که روایت هفتم، به اندازه‌ای از جهتِ فُرم و ارزش ادبی با دیگر روایت‌ها تفاوت دارد که گویی یک کتاب دیگر است.
نتیجه: کتاب از حیث فُرم در بعضی بخش‌ها معمولی جلوه می‌کند؛ ولی نکته‌های مثبتی که دارد (به‌ویژه خلق یک تجربۀ نو برای مخاطب و همراه کردن احساسات وی با روایت ماجرای محاصرۀ چهار ساله)، مطالعۀ این کتاب را لذّ‌ت‌بخش می‌کند، به‌گونه‌ای که می‌توانم این کتاب را برای مطالعه به شما پیشنهاد کنم.
#حلقه_کتاب‌خوانی_مبنا
#تنها_کتاب_نخون
#با_کتاب_قد_بکش
#کتاب_باغ‌های_معلق
        
(0/1000)

نظرات

سلام؛ پس کتاب اونطور که شنیده بودم، داستان نیست؟؟؟
1
یه داستانِ متّصل از ابتدا تا انتها نیست؛ بلکه سیر کتاب اینه که راوی اوّل شروع می‌کنه به معرّفی خودش و اینکه توی محاصرۀ شهر چه ماجراهایی داشته و بعدش نوبت به راوی دوم می‌رسه و همین‌طور ادامه پیدا می‌کنه تا پایان کتاب.