یادداشت آوین شیخ ها

                «در خیابان که راه بروم، کلماتم زنده می شوند، خیابان زبان های در حال انقراض را دوباره زنده می کند.» 

این کتاب قصه ی حسرت ها، آرزو ها و عشق های غالبا نافرجامی است که دارد در قالب جدیدی عرضه می شود. 
همچنین خوراک افرادی است که خواستشان از یک کتاب جملاتی است که می توان در بایو نوشت و... 

و اما نقصی که دارد این است که برخلاف شخصیت پردازی قوی و منسجمی که دارد و پرداختش هم قابل قبول است، زبان روایت راویان همه به یک شکل است که به نظرم کمی داستان را لوث و سیرش را کند می کند. 

تمام کتاب دارد در ذهن گویندگان داستان روایت می شود، دیالوگ ها از دهان به شکل معمول بیرون نمی آیند بلکه در ذهن فرد طرح و مطرح می شوند، این ایده می تواند برای افرادی که زیست در میان افکار ناگفته را دوست دارند هیجان انگیز و نو باشد، البته مشخصا بستگی به هدف خواننده از خواندن دارد که آیا یاد گرفتن و درک چیزی جدید است یا صرفا برای تفنن کتاب را در دست گرفته است که مطمئنا این کتاب برای گروه دوم مناسب تر است. 

در کل برای دو ساعت خواندن در روزی تابستانی و غرق شدن در گفتگوی بی پایان ذهن نویسنده با خودش که نتیجه ی چندانی هم ندارد جالب و **تا حدودی**دوست داشتنی است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.