یادداشت فهیمه

فهیمه

1401/03/18

                خواندنی و دلنشین
داستان یک دختر نوجوان به اسم آلیسون که به خاطر خشونت‌های پدرش از خانه فرار می‌کنه و پس از اتفاقاتی، به خانه‌ی یک پیرزن تنها، مارلا، می‌رسه. پیرزن که زوال عقل داره آلیسون رو با دوست دوران کودکیش، تافی، اشتباه می‌گیره...
کل کتاب به شعر نوشته شده و بسیار شاعرانه و زیباست.
واقعا از خوندنش لذت بردم.


پ.ن: چقدر مهربونی آلیسون با مارلا به دلم نشست. من متاسفانه در مواجهه با آلزایمر مثل دانل بودم و هر بار یادش میفتم افسوس می‌خورم که آلیسون نبودم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.