یادداشت سید علی مرعشی

                وقتی تاریخ مختصر جهان را می‌خوانی احساس می‌کنی چه حوادث احمقانه‌ای به وقوع پیوسته است و انسان‌ها مفت‌ و مجانی همدیگر را به خاک و خون کشیده‌اند و قدرتمندان همیشه اسیر تصمیم‌های اشتباه خود شده‌اند اما وقتی در بطن حوادث دقیق می‌شوی درمی‌یابی که در پس تمام اتفاقات اسبابی در جریان است. 
جاه‌طلبی کشور‌های پیشرفته و به طور خاص طبقۀ حاکمۀ آنها ،بدون درنظر گرفتن پارلمان و خواست مردم، جنگ‌های بزرگی را به راه انداخته است. جوانان در جبهه‌ها و طبقۀ ضعیف در داخل مرزها و صنایع نظامی نیروی پیش‌برندۀ جنگ را تشکیل می‌دهند.
 ثروتمندان و کشورهای قوی با دادن وام و فروش تسلیحات، پولِ خون‌آلود به دست می‌آورند و کشورهای بی‌طرف یا بی‌منفعت نیز در هر صورت نمی‌توانند استقلال خود را حفظ کنند و در قوۀ هاضمه سیری‌ناپذیر قدرت‌های اقتصادی و نظامی هضم می‌شوند.
آنچه خواندین خلاصۀ ۲۰۰ سال جنگ‌های اخیر جهان در دو بند بود!
از این اتفاقات که بگذریم رویدادهای حیرت‌انگیزی چون قیام ملت‌ها و رشد اقتصادی آنها و فداکاری نسل‌ها برای بهبود وضعیت کشورشان و البته رهبری شخصیت‌های قابل از جذاب‌ترین صفحات معمولاً سیاه تاریخ است.
به صف‌شدن طبقه‌های مختلف مردم در چین، ژاپن، آلمان و شوروی که بارها طعم تلخ ناکامی و تحقیر را از دولت‌های متجاوز چشیده‌اند و اینکه چگونه آنها جریان طبیعی نظام مبتنی بر قوی و ضعیف را به نفع خود هدایت کردند، به راستی الهام‌بخش و آموزنده است‌.
نهرو در جای جای کتاب با امیدواری جریان حرکت ملت‌ها و کشورها را دنبال می‌کند و هرجا جنبش‌های اجتماعی به نوعی به سوسیالیسم منتهی شود با خوش‌بینی آن را به نفع توده‌های مردم و طبقات ضعیف و متوسط تلقی می‌کند؛ البته اگر در بیشتر موارد افراد صاحب نفوذ و ثروتمندان، جریانِ مبارزه علیه کاپیتالیسم را از شور نیاندازند و مقاومت مردم به تبع سستیِ رهبران جنبش‌ها منحرف نشود. پر واضح است که اصلاحات لنین و برنامه پنج ساله شوروی برای صنعتی شدن نهرو را به وجد در آورده است اما خود او هم بر این مسأله واقف است که جریان کمونیسم و سیاست‌های اقتصادی آن در دیگر دولت‌های تابعه شوروی بیش از حد به تصمیمات فدراسیون روسیه گره خورده است و به نوعی انقلاب به بیرون صادر نشده است. خط قرمز نهرو که با پوست و گوشتش آن را لمس کرده استعمار و نفرت و ضدیت با آن است. حالا می‌خواهد استعمار انگلستان باشد یا نفوذ فرانسه در آفریقا یا ظهور فاشیسم در ایتالیا، اتریش و آلمان. نهرو تغییر موازنه قدرت از بریتانیا به سوی پولدارترین کشور جهان یعنی ایالات متحده در آن زمان را -حدود ۹۰ سال پیش- به خوبی دنبال می‌کند و زمینه‌های اقتصادی آن از جمله کاهش ارزش پوند و زمینه های سیاسی آن مانند استقلال‌طلبی دولت‌های تحت‌الحمایه انگلستان را تشریح می‌کند.
شاید متاثرکننده‌ترین بخش کتاب در منگنه‌ گذاشتن المان توسط دولت‌های پیروز جنگ جهانی اول و امضای معاهدۀ عجیب ورسای بود که نه برای طرفین پیروز نفع داشت و نه بازندۀ جنگ و نتیجه‌اش ظهور حزب نازی بود. آمریکا هم که در این کارزار صرفا به دولت‌های متفق وام می‌داد و وصول منافع خودش را دنبال می‌کرد و در برخی مقاطع با ژست آزادی‌خواهی بیشترین سود ممکن را به دست آورد.

کثیف‌ترین بخش کتاب هم بدون رودربایستی متعلق است به ثروتمندان اروپایی و اربابان صنایع بزرگ ایالات متحده که در طول قرن ۲۰ بنیانگذار «تجارت جنگ» شدند و با بی‌شر‌می هرچه بیشتر داعیه‌دار حمایت از انسان‌ها نیز بودند (و هستند).
حرف زیاد است و حوصله اندک؛ باقی بماند برای مجالی دیگر.
📝اطلاعات و تصاویر و نمودارهای بیشتر از این کتاب در کانال ایتای‌ بنده موجود است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.