یادداشت کوثر فیروزآبادی

                ابتدای کتاب،طوری آغاز شد که جمله ها کوتاه،خبری و اعصاب خرد کن بود و بعد،خیلی ناگهانی به دوز بالایی از هیجان رسید و از قبل هم اعصاب خرد کن تر شد،ولی از فصل ۵ به بعد کم کم روی غلتک افتاد و عین بچه آدم شروع کرد به روایت کردن و تبدیل شد به یکی از معدود کتاب هایی که من پیش همه دوستانم معرفی می کنم...
در سه روزی که خواندن کتاب طول کشید،کنار سعید جنگیدم و با سعدا زندگی کردم.گاهی به جای آنها مقاومت کردن برایم سخت کی شد و بیش از پیش تحسینشان می کردم.و در آخر کار،اطلاعات جدید تری از جنگ به دست آوردم و دید جدید تری به آن داشتم،که کسب آن لذت خواندن کتاب را برایم چند برابر کرد.حتما بخوانید.👌
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.