یادداشت مجتبی بنی‌اسدی

                سگِ ولگردِ هدایت شاید ارزش خواندن دارد

بین نوشته‌های داستانی صادق هدایت که خوانده‌ام(سه قطره خون، و زنده بگور و بوف کور)، مجموعه سگ ولگرد را از همه پخته‌تر دیدم.
البته این مجموعه نسبت به دیگر آثار داستانی‌اش جدیدتر است؛ از لحاظ سال انتشار.

قصه‌ها با مضمون‌های بهتر، به داستان مدرن نزدیک‌تر، زیاده‌گویی‌اش کمتر، بد و بی‌راه به اسلام کمتر؛ و در کل داستان‌هایش را پسندیدم. گرچه ظاهر داستان‌‌ها، همان شیوه‌ی قدیم و نسل اولی بود «تعریف کردن قصه تا نشان دادن.» گرچه خیلی به سمت نشان دادن رفته.

از بین بوف کور، سه قطره خون، داش‌آکل، فوائد گیاهخواری، زنده بگور، وغ‌وغ ساهاب و سگ ولگرد، خودم آخری را به بقیه ترجیح می‌دهم. و اگر کسی از من بخواهد کتابی از هدایت به او معرفی کنم، سگ ولگرد را پیشنهاد می‌دهم.

سرجمع، اگر بخواهم جمالزاده و علوی و هدایت را مقایسه کنم، از لحاظ نثر و طنازی، جمالزاده حرف اول می‌زند، مضمونی و محتوایی و مبارزه‌جو بودن، علوی سر است. هدایت هم در اثر آخرش به داستان مدرن و امروزی خیلی نزدیک‌تر شده. گرچه علوی عمر داستان‌نویسی‌اش بیشتر از هدایت بوده. (این مقایسه را برای اینکه نوشته‌های این سه اثر را به ترتیب خوانده‌ام نوشتم که حساب دستم باشد)
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.