یادداشت

سایه ی سنگین خانم الف
        لطیف و نرم و واقعی؛ مثل زندگی. هیچ فکر نمی‌کردم روزی داستانی دربارهٔ خدمتکاری بخونم و مثل «ظرافت جوجه‌تیغی» باز هم شگفت‌زده بشم. البته که این دو کتاب شباهت چندانی به هم ندارند، ولی خانم الف به‌خاطر شغلش مرا به یا رنه می‌انداخت، البته مثل او روشنفکر و کتابخوان نبود. برعکس مرا یاد مادربزرگ‌ها می‌انداخت. 
علاوه بر کاراکتر دوست‌داشتنی خانم الف، ویژگی جالب کتاب برایم راوی بود؛ مرد فیزیکدان و آکادمیکی که با چالش‌های زندگی روزمره و عادی در جهان امروزی خودمان دست‌وپنجه نرم می‌کرد. برای همین داستان خیلی واقعی و ملموس و عزیز می‌شد.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.