یادداشت سامان
1403/9/30
.دزموند چام در این کتاب داستان زندگی خودش از طفولیت تا زمان جدایی از همسرش ویتنی در سال 2015 روایت میکنه.او پس از سالها مهاجرت و تحصیل در هنگ کنگ و آمریکا به چین برمیگرده و به کمک همسرش چند پروژه مهم مثل پروژه عظیم جنسیس و ساخت بزرگترین پایانه حمل و نقل عمومی در چین رو اجرایی میکنه.او توضیحات مفصلی از نحوه ساخت پروژه ها و مشکلات و موانع رو میده.بیشترین مساله ای که دزموند چام در طول کتاب در جاهای مختلف بهش اشاره میکنه بکی بحث آقازادگان سرخ و دیگری اینکه تاکید زیادی داره که در چین باید پارتی داشت تا بشه کار کرد،کما اینکه او و همسرش با لینک شدن به همسر معاون نخست وزیر چین بود که پروژه هاشون رو پیش میبردند و همسر دزموند که سال 2017 توسط مقامات چین ربوده میشه به دنبال شبکه سازی گسترده با مقامات چین بود(قضیه ربوده شدن او در صفحه اول عنوان میشه و اسپویلی نکردم).خوب مساله اینجاست که آیا برای فهمیدن چین فعلی آیا این کتاب چیزی به ما اضافه میکنه؟یعنی با خوندن چهار تا مطلب ساده در اینترنت ما نمیدونستیم که چین دارای یک نظام بسته دیکتاتوری به شدت الیگارشی است؟!به همین خاطر معتقدم کتاب چیز خاصی به ما اضافه نمیکنه.تعاریف پر طمطراق رو و پشت جلد کتاب هم به خاطر انتقادات صریح دزموند چام از شی جین پینگ رئیس جمهور فعلی چین است که رسانه های تصویری و نوشتاری مثل سی ان ان و نیویورک تایمز طبیعی است از کتابی دارای مطالبی علیه شی جین پینگ بزرگترین رقیب فعلی آمریکا تعریف و تمجید کنند. بعضی جاها مثلا در صفحه 257 دزموند چام خودش رو خواسته از همکاری با نظام فعلی چین تبرئه کنه که البته حرفهاش برای من قانع کننده نبود،او اشاره میکنه :پارتی ما نه یک مقام رسمی که همسر یک مقام رسمی متنفذ بود و میدانم چنان چیزی قابل دفاع نیست اما نظام چینی اینطور کار میکند...یا جایی دیگر در صفحه 392 میگه : ما میدانستیم این نظام برحق نیست و حمایت از نظام غلط است اما میترسیدیم اگر مخالفتمان را ابراز کنیم ،رژیم به اطرافیان و عزیزانمان صدمه بزند. این روایتها و به طور کلی روایتهای دیگر در کتاب باعث شد من حس عدم صداقت از نویسنده دریافت کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.