معرفی کتاب رولت سرخ اثر بیژن اشتری مترجم بیژن اشتری

رولت سرخ

رولت سرخ

4.0
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

1

شابک
9786004058520
تعداد صفحات
462
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

کتاب رولت سرخ، مترجم بیژن اشتری.

یادداشت‌ها

          "رولت سرخ" اثر نویسنده چینی "دزموند چام" به زبان انگلیسی و ترجمه "بیژن اشتری"
زندگینامه ای معاصر از یک چینی که از نداری به ثروت رسید و بعد دوباره خیلیش رو از دست داد. این کتاب برای اون هاییکه با چین آشنایی دارن یا علاقه مند هستند خیلی میتونه جالب باشه. اول اینکه اتفاقات خیلی نزدیک هست مربوط به همین بیست سال اخیر و مال گذشته های دور نیست. ثانیا ناگفته هایی از فساد سیستماتیک حکومت کمونیستی چین بیان میکنه که در حالت عادی سخت بگوش آدم میرسه.
پدربزرگ دزموند آدم ثروتمندی بوده که بعد از انقلاب کمونیستی چین همه اموالش مصادره میشه و مجبور میشن داخل قسمت کوچکی از خونه خودشون بهمراه خانواده های دیگه زندگی کنن و داخل کارخونه خودشون کارگری کنن! در اولین فرصتی که بعد از مرگ مائو بدست میاد خانواده دزموند به هنگ کنگ مهاجرت میکنن و اونجا فصل جدیدی در زندگیش شروع میشه. برای تحصیل به امریکا میره و دوباره برمیگرده هنگ کنگ و کم کم پاش به سرزمین اصلی چین باز میشه ولی انگار بیشتر با روحیات غربی آشنا بوده تا چین کمونیستی! اونجا با دختری به نام "ویتنی" آشنا میشه که محرم راز و مشاور زن رییس جمهور آینده چین "ون جیابائو" بوده، دختری از خانواده ای فقیر که سودای قدرت و ثروت داره و راهش رو هم پیدا کرده. با هم ازدواج میکنن و در لوای حمایت خانواده رییس جمهور به ثروت هنگفتی هم میرسن که البته ۳۰ درصدش متعلق به همسر ون جیابائو بوده بدون اینکه تعهدی امضا شده باشه! خلاصه دزموند با ویتنی کم کم مشکل پیدا میکنه چون روحیه های متفاوتی داشتند و از هم جدا میشن. همه چی بنام ویتنی بوده و سرآخر با تهدید اینکه به روزنامه های غربی میگه که چه کارهایی کردن، حاضر میشه انقدری پول بهش بده تا زندگی راحتی داشته باشه. ویتنی در پکن میمونه ولی با عوض شدن دبیرکل و آمدن "شی جین پینگ" رییس جمهور فعلی چین ورق برمیگرده و تسویه حسابهای داخلی شروع میشه. خانواده ون جیابائو مجبور میشن پولها رو برگردونند و همسر سابق دزموند که بعنوان حتی ثروتمند ترین زن چین هم شناخته میشده در سال ۲۰۱۷ در محل کارش ربوده میشه و تا حالا از سرنوشتش خبری در دست نیست هرچند انگار تحت مراقبت سازمان اطلاعات پکن هست.
برای من که در زمان بوقوع پیوستن یسری از این اتفاقات در چین ساکن بودم و در روزنامه خبرها رو میخوندم خیلی کتاب جذابی بود. تا حالا از این موضع این اخبار رو نشنیده بودم!
جالب ترین نکته این کتاب برای من پیش بینی دزموند از آینده سیاسی و اقتصادی چین کمونیست بود: اون اعتقاد داره که حزب کمونیست هیچ اعتقادی به بخش خصوصی نداره و همه این چند دهه رو تحمل کردند تا حزب قدرت کافی پیدا کنه و بعد همه چی رو در دست خودشون بگیرن، بعقیده نویسنده علی بابا بدون کسب اجازه از حزب تصمیمی نمیگیره و اگر بخواد استقلال داشته باشه نابود میشه، بنظرش "شی جین پینگ" هرگز قدرت رو رها نمیکنه و به داخل مرزها هم اکتفا نخواهد کرد و کم کم سیاست تهاجمی تری اتخاذ میکنه. حزب کمونیست حلقه پکن ، حلقه شانگهاي به رهبری "هو جین تائو" رو حذف خواهد کرد ( که البته رفتار توهین آمیز و بیرون کردن هو جین تائو از کنگره سراسری چند ماه پیش توسط شی جین پینگ موید همین موضوع هست) و چین دوباره بسمت یک دیکتاتوری جدید پیش خواهد رفت که بعیده عاقبت خوشی برای آینده اقتصادی چین بهمراه داشته باشه.
((در سرتاسر این کتاب میشد وضع چین رو با وضع گذشته و حال ایران سنجید فقط کافیه جای اسامی رو با اونهاییکه میشناسید عوض کنید!))

#رولت_سرخ  #دزموند_چام "بیژن_اشتری #نشر_ثالث 
۴۲۵ صفحه

"به سرعت پی بردم که در چین همه قوانین را می توان دور زد، به شرطی که شما در داخل دولت یا حزب دارای گوانشی (پارتی) باشید."
"گوانشی صرفا یک رابطه قراردادی نیست، بلکه یک رابطه انسان به انسان است که در طول زمان به کندی و با روندی جانکاه شکل میگیرد. شما باید نشان دهید و ثابت کنید که واقعا و از صمیم قلب نگران و دلسوز طرف مقابل هستید."

"یادم هست یک بار یک افسر بلند مرتبه نیروی دریایی پیشنهاد کرد که با ناو جنگی تحت فرمانش آبجو به داخل چین قاچاق کند."

"من توانستم تا حدی فرمول موفقیت در چین را کشف کنم، یکی نبوغ کارآفرینانه و دیگری زد و بندهای سیاسی پشت پرده."

"پسران و دختران خانواده‌هاي سرخ همچون یک حکومت موروثی عمل میکنند. آن ها در درون محافل بسته خودشان ازدواج میکنند و زندگیهایشان کاملا جدا از زندگی های مردم عادی چین است. آن ها در عین حال به پاره ای از ارزشمندترین اطلاعات داخلی نظام حکومتی چین دسترسی دارند که می تواند در حیات و ممات شرکت ها موثر باشد. آن ها میتوانند برای شرکت ها و موسسات داخلی و خارجی مجوزهای اداری لازم را بدست آورند."

"در چین کارآفرینان فقط زمانی در کار خود موفق میشدند که در درجه نخست به منافع حزب کمونیست خدمت می کردند."

"در غرب، قوانین عموما مشخص است و دادگاه ها دارای استقلالند و به همین دلیل مرز میان مجاز و غیرمجاز روشن است. شما در غرب مطمئنی که هرگز بیخود و بی دلیل دستگیرت نمیکنند. اما در چین کمونیست قوانین نامشخص و مبهمند، مستمرا تغییر میکنند و همواره عطف به ماسبق میشوند و البته دادگاه ها هم چیزی نیستند جز ابزاری در دست حزب برای سرکوب و اعمال نظارت بر توده های مردم. و بهمین خاطر است که این حس تعلق داشتن به گروه در چین اهمیت حیاتی دارد."

"به این باور رسیدم که در چین کمونیست مدل بیزینس های بلند مدت کار نمیکند. یواش یواش متوجه این حرف همیشگی دوستان کارآفرینم شدم:تنها راه هوشمندانه برای بیزینس کردن در چین این است که چیزی را بسازی و بفروشی و سپس پول حاصل از آن را برداری و ببری، و دوباره از نو شروع بکنی." 

" در اواخر دهه ۱۹۷۰ که دنگ شیائو پینگ ردای رهبری چین را به دوش انداخت، کشور عملا ورشکسته بود. آن تغییراتی که دنگ آغاز کرد، به هیچ عنوان ناشی از باورهایش به اصول کاپیتالیسم بازار آزاد نبود. همه آن تغییرات از سر اجبار و ضرورت بود. حزب برای بقای خود چاره ای نداشت جز کاستن از نظارت های سفت و سختش بر اقتصاد. حتی در دوران رهبری جیانگ زمین در دهه ۱۹۹۰ شرکت‌ها و موسسات دولتی همچنان مشغول اتلاف عظیم پول بودند و به همین خاطر کارآفرینان بخش خصوصی همچنان ب ای زنده نگه داشتن اقتصاد چین و برای پایین آوردن نرخ بیکاری اهمیت حیاتی داشتند. اما پس از پایان دوره اول ریاست هو جینتائو و ون جیابائو در ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ و تجربه چندین سال نرخ رشد دورقمی، موسسات و شرکت های دولتی ثبات یافتند و حزب دیگر مثل دوران سابق نیازی به بخش خصوصی نداشت."

"نبرد قدرت بین شی جین پینگ و مقام ارشدی به اسم بوشیلای. هردوی آنها پسران دو فناناپذیر کمونیست، دو کهنه سرباز انقلاب مائو، بودند. و هردو ارتقای مقامشان را مرهون تصمیم حزبی ای بودند که در ۱۹۸۱ اتخاذ و از سوی کمونیست رده بالایی به اسم چن یون اجرا شده بود. ثمره این تصمیم، تاسیس دفتری در اداره پرسنلی حزب، موسوم به بخش کادرهای جوان بود. هدف این دفتر، انتخاب مناصب خوب در حزب و دولت برای پسران و دختران چهره‌هاي شاخص حزب بود. چن یون گفته بود: اگر پسران و دخترانمان جانشین ما شوند، آن ها اجازه نخواهند داد که جنازه‌ های ما از قبرهایمان بیرون کشیده و سوزانده شود." " قضیه سرکوب معترضین در میدان تیان آنمن در ۱۹۸۹، ضرورت آماده سازی آقازادگان سرخ برای نشستن بر مناصب پدرانشان را دوچندان کرد."

"حزب به ما چینی ها یادداده است که درگیر رقابتی بی رحمانه علیه یکدیگر شویم. کمونیست ها به ما یاد داده اند که فقط قوی ترها حق زنده ماندن دارند. حزب به ما همکاری و کار تیمی را یاد نداده است. آن ها در عوض به ما یاد داده اند که چگونه دنیا بین دشمنان و متحدان تقسیم شده. به ما یاد داده شده که تنها چیزی که اهمیت دارد، برنده شدن است و آن هایی که دغدغه اخلاقی دارند، هالوهایی بیش نیستند."

"من با عشق به چین و حزب کمونیست بزرگ شدم. من ذاتا آدم وطن پرستی بودم، در اوخر دهه ۱۹۸۰ که در امریکا درس میخواندم، از گرفتن گرین کارت خودداری کردم، چون قصدم ادامه کار و زندگی در کشور بزرگ چین بود. اما این چه نظام حکومتی ای است که اجازه آدم ربایی های فراقانونی ، از قبیل آنچه در مورد ویتنی دوان اتفاق افتاد، را میدهد؟ این چه نوع نظام حکومتی ای است که به بازجویان حق میدهد که آدم ها را در بازداشت طولانی نگه دارد و حتی به والدین و یا فرزندان افراد بازداشت شده هم هیچ اطلاعی درباره زنده بودن آنها نمیدهد؟ آنچه همه ما را آزار میدهد بی اطلاعی از سرنوشت ویتنی است."

"حزب از ۲۰۰۸ به بعد، دوباره کنترل خود بر اقتصاد، رسانه ها، اینترنت و نظام آموزشی اعمال کرد. سردبیران نامطلوب اخراج شدند، ناشرانی که کتابهای نامناسب چاپ میکردند، دستگیر شدند. اساتیدی که اندیشه های غربی را تدریس میکردند، از دانشگاهها اخراج شدند. اینترنت سانسور شد، و کمیته های حزبی به همه بیزینس های بخش خصوصی تحمیل شد. اتحاد با تاجران و و سرمایه داران اقدامی موقتی و به مثابه بخشی از هدف حزب برای اعمال کنترل کامل بر جامعه بوده است. شی جین پینگ نه فقط حزب را به سمتی هدایت کرده که بتواند حداکثر کنترل را در داخل چین اعمال کند بلکه میخواهد نظام سرکوبگر چین را به آن سوی آبها نیز صادر کند. هر چقدر امکانات مادی چین افزایش یابد، حزب کمونیست در صدد کسب فضای جغرافیایی بیش تری برای خودش خواهد بود. شاهد این ادعا تصویب قانون امنیت ملی در هنگ کنگ در ۲۰۲۰ است."

"من حالا دریافته ام که ارزشمندترین موهبت های زندگی عزت و کرامت انسانی و حقوق فردی است و نه ثروت یا موفقیت مادی. دلم می خواهد در جامعه ای زندگی کنم که مردمش به این آرمان ها اعتقاد داشته باشند. به همین دلیل زندگی در غرب را بر زندگی در چین کمونیست ترجیح داده ام." 

 


"این جوان ها عاقبت به‌خیر نخواهند شد. آن ها متوجه نیستند که حزب کمونیست از طریق سوار شدن بر موج اعتراض های عمومی، مال خود کردن جنبش های توده ای و سپس سرکوب این جنبش ها به محض بهره گیری از آن ها برای رسیدن به اهدافش، به قدرت رسیده است."



"افرادی که در نظام اداری چین کار میکنند، معمولا در ازای دریافت سه چیزحاضرند کار شما را راه بیاندازند: یا باید به انها پول بدهید، یا باید خدمات سکسی برایشان مهیا کنید، یا راه رسیدن ان ها به مناصب بالاتر را هموار کنید."


 












        

2

یک نگاهِ د
          یک نگاهِ درون‌کاوانهٔ نادر دربارهٔ نخبگانِ رانت‌خوارِ چینی که از راه تماس با اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست میلیاردها دلار به جیب زده‌اند. کتاب روایتگر دنیای رولزرویس‌ها، جت‌های خصوصی و قایق‌های تفریحی چندصد میلیون دلاری در چین کمونیست است. نویسنده با جزئیات دقیق نحوهٔ کار حزب کمونیست چین و میلیاردرهایی را که پرورانده شرح می‌دهد.
باربارا دمیک، نویسندهٔ حسرت نمی‌خوریم

رولت سرخ زندگینامه‌ای است که با خواندنش درمی‌یابید رژیم چین اقتصاد خود را چگونه روبه‌راه می کند و چه اتفاقی رخ می‌دهد اگر بیزینس‌من‌هایش از خطوط قرمز عبور کنند.
نیویورک تایمز

روایتی محکم و مهیج... که دولت چین از آن ناخشنود است. دزموند چام در رولت سرخ پشت پردهٔ به اصطلاح «معجزهٔ اقتصادی» چینی را برملا می‌کند و فساد مالی رهبران حکومت را به تصویر می‌کشد... شرحی صادقانه و شجاعانه دربارهٔ آنچه که در راهروهای قدرت چین می‌گذرد. چام همهٔ قواعد را می‌شکند تا شما بتوانید واقعیت را به چشم خودتان ببینید، و این چیزِ کمی نیست.
بیل برودر، نویسندهٔ کتاب اعلامیهٔ سرخ


        

13

سامان

سامان

1403/9/30

          .دزموند چام در این کتاب داستان زندگی خودش از طفولیت تا زمان جدایی از همسرش ویتنی در سال 2015  روایت میکنه.او پس از سالها مهاجرت و تحصیل در هنگ کنگ و آمریکا به چین برمیگرده و به کمک همسرش چند پروژه مهم مثل پروژه عظیم جنسیس و ساخت بزرگترین پایانه حمل و نقل عمومی در چین رو اجرایی میکنه.او توضیحات مفصلی از نحوه ساخت پروژه ها و مشکلات و موانع رو میده.بیشترین مساله ای که دزموند چام در طول کتاب در جاهای مختلف بهش اشاره میکنه بکی بحث آقازادگان سرخ و دیگری اینکه تاکید زیادی داره که در چین باید پارتی داشت تا بشه کار کرد،کما اینکه او و همسرش با لینک شدن به همسر معاون نخست وزیر چین بود که پروژه هاشون رو پیش میبردند و همسر دزموند که سال 2017 توسط مقامات چین ربوده میشه به دنبال شبکه سازی گسترده با مقامات چین بود(قضیه ربوده شدن او در صفحه اول عنوان میشه و اسپویلی نکردم).خوب مساله اینجاست که آیا برای فهمیدن چین فعلی آیا این کتاب چیزی به ما اضافه میکنه؟یعنی با خوندن چهار تا مطلب ساده در اینترنت ما نمیدونستیم که چین دارای یک نظام بسته دیکتاتوری به شدت الیگارشی است؟!به همین خاطر معتقدم کتاب چیز خاصی به ما اضافه نمیکنه.تعاریف پر طمطراق رو و پشت جلد کتاب هم به خاطر انتقادات صریح دزموند چام از شی جین پینگ رئیس جمهور فعلی چین است که رسانه های تصویری و نوشتاری مثل سی ان ان و نیویورک تایمز طبیعی است از کتابی دارای مطالبی علیه شی جین پینگ بزرگترین رقیب فعلی آمریکا تعریف و تمجید کنند.
بعضی جاها مثلا در صفحه 257 دزموند چام خودش رو خواسته از همکاری با نظام فعلی چین تبرئه کنه که البته حرفهاش برای من قانع کننده نبود،او اشاره میکنه :پارتی ما نه یک مقام رسمی که همسر یک مقام رسمی متنفذ بود و میدانم چنان چیزی قابل دفاع نیست اما نظام چینی اینطور کار میکند...یا جایی دیگر در صفحه 392 میگه : ما میدانستیم این نظام برحق نیست و حمایت از نظام غلط است اما میترسیدیم اگر مخالفتمان را ابراز کنیم ،رژیم به اطرافیان و عزیزانمان صدمه بزند.
این روایتها و به طور کلی روایتهای دیگر در کتاب باعث شد من حس عدم صداقت از نویسنده دریافت کنم.
        

1