یادداشت شهاب سامانی

                کتاب را دوست داشتم ، هر چقدر داستان پیش می رفت با علاقه ی بیشتری ادامه می دادم و پایان بسیار خوبی داشت. برای من که مدت زیادی در اهواز زندگی کرده ام ، توصیفات کتاب ، از محیط شهری و گرما ، یادآور کلی خاطره بود و این پیوند نوستالژیک ، به جذابیت کتاب ، برای من ، کیفیتی شخصی نیز اضافه می کرد. تنها نکته ای که به نظر من البته کمی ناخوشایند بود ، روایت گیجی خالد بود. خالد مبارزه می کرد ، اما نمی دانست برای چه. حتی نمی فهمید کسانی که با انها همراهی می کند برای چه مبارزه می کنند و این نادانی از چرایی مبارزه تا انتهای کتاب که قاعدتا باید خالد پخته تر می شد ، همراه او بود. 
احتمالا آخرین کتابی است که در سال 2018 تمام می کنم ، راضی بودم از خودم ، یکی از سالهای پرکتابم بود و بخشی از این کتابخوانی به خاطر شروع فعالیتم در گودریدز بود. 
هشتم دی ماه 1397
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.