یادداشت سحر ایمانی

        جناب مارتینی، همون کسی‌ه که همه‌مون آرزوی به‌جای اون بودنش رو داریم!
کتاب خیلی جذاب شروع شد، طوری‌که باعث شد در نیمه‌های انتهایی شب، با چوب‌کبریت چشمانم رو باز نگه بدارم تا تمامش کنم:)
مردی که از عرش تا به فرش رسیدن‌اش رو در طول داستان دنبال می‌کنیم. ولی یک قشنگی‌ش شاید این بودش که تا انتهاش، در هر وضعی، آقای مارتینی رضایت داشت و احساس آزادمنشی رو می‌شد ازش دریافت کرد. چون اونم مثل فرانک بلد بود که چیزایی رو ببینه که معمولا آدما نمی‌بینند.
ممکنه بی‌ربط باشه، ولی می‌خوام یک تحلیل از قصه برای امروزمون داشته باشم:
دنیای امروز انگار همه‌مون رو قهرمان می‌خواد، موفق‌ترین می‌خواد، زیباترین می‌خواد، شاداب‌ترین و خوش‌رفتارترین و جوان‌ترین و برنده‌ترین می‌خواد، و اگه این ترین‌ها نباشیم، انگار محکوم میشیم به نبودن و نخواسته شدن‌ها. شاید درس آقای مارتینی برای ما این بودش که، آزاده باش، هرطوری که شد.
ولی شایدم درس دیگرش در اون طرف قصه، این باشه که اگر کسی دیگه ترین ِ خودش نبود، جانب ِ جوان‌مردی‌ها رو بیشتر رعایت کنیم:)
      
276

22

(0/1000)

نظرات

.

.

1403/3/17

تحلیل تون رو دوست داشتم 👌
1

1

:) 

1