یادداشت حسام
همینطور آمدم سری به سایت بزنم. داشتم با خودم زمزمه میکردم که "چه خوش بی مهربانی از دو سر بی". یاد این کتاب افتادم و گفتم چند خطی بنویسم. بهقول آذر در تذکرهی آتشکده: عریان، اسمش باباطاهر، دیوانهایست از همدان و فرزانهایست همهدان. عاشقی شیدا و شوری در احوالش هویدا! و صد البته بهقول ادوارد هرون الن: نوشتن مقدمهای بر اشعار و کوشش در آگاهی دادن راجع به زندگی مصنفی که تنها چیزی که به درستی و به طور دقیق میتوان گفت آن است که در واقع هیچ چیز از او دانسته نیست، کاری دشوار و بیهوده مینماید! کتاب مجموعهای از هفده گفتار در مورد باباطاهر است و مستندترین منبع در مورد او. بعضی گفتارها در مورد ویژگیهای زبانی و فهلویات است و بعضی به زیستنامهی باباطاهر و موضوعات فکری او میپردازد و همه از بهترین گفتارها و در آخر کتاب هم گزینهای از اشعار باباطاهر چاپ شده. پرویز اذکائی گرانقدر بر اساس دو ویژگی "خصایص لغوی و مختصات فکری" سعی کرده دوبیتیها اصیل باباطاهر را جدا کند و از ۴۲۰ دوبیتی منسوب به باباطاهر ۱۲۸ تا را جدا کرده و نسخهبدلها و منابع را به طور کامل ذکر کرده و تا الان به نظر من دقیقترین چاپ اشعار باباطاهر است. چه یادداشت خشکی شد! واقعیتش برای من باباطاهر همان دو جملهی اول بود. طراوت و سادگی و شور و اشتیاق و عشق. "بیاین سوتهدلان گرد هم آییم"ها و "دلا چونی دلا چونی دلا چون/ همه خونی همه خونی همه خون"ها. یاد مادربزرگم میاندازم که برای هر موقعیتی دوبیتیای در دهان داشت و خیرهی و مبهوت کلام و دل پاکش میکردت. دلی دیرَم که بهبودش نمیبو نصیحت میکنم سودش نمیبو به بادش میدهم، نَش میبره باد بر آتش مینهم دودش نمیبو چه خوش بی مهربانی از دو سر بی که یک سر مهربانی درد سر بی اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریدهتر بی من آن آوارهی بی خان و مانم من آن محنتنصیب سختجانم من آن سرگشته خارم در بیابان که هر بادی وزد پیشش دوانم تو دوری از برم دل در برم نیست هوای دیگری اندر سرم نیست به جان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست _________ شجریان و لطفی هم در ابوعطا شاهکاری با اشعار باباطاهر ساختهاند! از دست ندهیدش
16
(0/1000)
سعید بیگی
1401/11/28
0