یادداشت نرگس عمویی

نرگس عمویی

7 روز پیش

کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
        تا قبل خوندن این کتاب، درباره‌ی کمونیسم میشه گفت تقریبا چیزی نمی‌دونستم. این کتاب اولین قدم من برای آشنایی باهاش بود و همین‌طور، مهم‌ترین.
خوندن این کتاب برای من خیلی طول کشید، خیلی. مدتی تا قیمت خوبی از کتاب خوندم و بعد کنار گذاشتمش و کتاب‌های دیگه‌ای رو شروع و تموم کردم.
ولی بهش برگشتم و تمومش کردم، چون دوست ندارم کتابی رو نصفه ول کنم. 
دلیل اینکه اون اوایل کتاب ولش کردم این بود که چیزی که میخوندم و تصویری که تو ذهنم به وجود میومد برام ناملموس و ناشناخته بود، وضعیت زندگی مردم، وسایلی که برای رفاه و نیازهای اولیه لازم بود و تو زندگی‌هاشون به سختی پیدا میشد و..
ولی هرچی جلوتر رفت، باهاش بیشتر اشنا شدم و حتی دیدم که به وضعیت الان خودمون شباهت داره! که ترسیدم. 
ترس از جنگ، ترس از نابودی اندک چیزی که داری ، مسائلی نیستن که تو بتونی هرروز باهاشون زندگی کنی و حتی یه زندگی رو بگردونی. اون هم به عنوان روتین و عادت!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.