یادداشت هاشم فروزش
1403/4/18
: کتاب مبهوت کنندهی #تنها_گریه_کن را خواندم. روایت گرم و زندهی آدمهای به شدت معمولیای که #المراقبات و #رساله_لقاءالله را نخواندهاند ولی تحت تأثیر مغناطیس ولیِ زمان خود یه جایی رسیدهاند که #المراقبات_خوانها و #رساله_لقاءالله_گوها رشک رسیدن به غبار پایشان را میبرند. بدون اغراق عرض میکنم؛ یادم نمیآید کتابی اینگونه دگرگونم کرده باشد. کتابهایی بوده است که پنج بار از اول تا آخرش را خواندهام و بیش از بیست و پنج بار خریده و هدیه کرده باشم - مثل #من_او - و کتابهایی بودهاند که تا تمامشان نکردم نخوابیدم - مثل #پس_از_بیست_سال - اما این کتاب چون مستند به تجربهی زیستهی عزیزانی است که میتوان دید و شنیدشان، بسیار اثرگذارتر از همهی کتابهای انتزاعی از آب درآمده است. من اگر بخواهم طرح جلدی برای این کتاب طراحی کنم پاهای زن میانسالی را طراحی میکنم که جورابهای ضخیم مشکیاش را بالا کشیده و پارچهی سبزی به دور مچ پای راستش پیچیده شده و به گونهای روی اسفالتها افتاده است که انگار نفسی برای ادامه دادن ندارد... یعنی همان طرح جلد چاپ شدهی کتاب. دوستان کتاب معرکهای است این #کتاب_تنها_گریه_کن... خواندنش را از دست ندهید...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.