یادداشت زهرا بزرگ زاده
1402/7/5
کمونیسم یا هر ایدیولوژی دیگری فقط در میان حکومتها و اخبار و رجال سیاسی نمیچرخد، ایدئولوژیها در ذهن ما ادامه پیدا میکند و سرسفرهی غذای ما، در حمام و دستشویی، در خیابان و ماشینها، در خرید کردن، خوردن، پوشیدن، رخت شستن و تمام زندگی ما نمود پیدا میکند. شاید این، مهمترین پیام کتاب باشد. اسلاونکا از کمونیسم متنفر است، این کتاب توضیح تنفر او و چیزهایی است که به نظرش قربانی کمونیسم شدهاند. شاید اگر از زبان کسی که دل در گروی این ایدئولوژی دارد چیزی بخوانیم نظرمان عوض شود. پینوشت؛ شباهت ما و کشورهای کمونیستی باعث میشه کتاب طعم دیگهای داشته باشه و ذهن رو نسبت به آیندهی احتمالیمون باز میکنه. مثلا نویسنده وقتی از نحوهی نگاه حکومت به زن حرف میزنه، یا از عادات شستشو یا نحوهی مصرف کشورهای اروپای شرقی میگه با این که نمیدونه و فکرش رو هم نمیکنه، انگار از زبون ما داره کشور خودمون رو روایت میکنه. فقط سوال این جاست که ما شبیه کمونیستهاییم یا هر چیزی در مقابل غرب بایسته این خصلتها رو پیدا میکنه؟!
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.