یادداشت رعنا حشمتی

                "تحقیقات قویاً نشان می دهند که در یک جامعه ی مفروض در یک زمان مفروض، ثروتمندان شادترند. پاسخ به این پارادوکس ظاهری در این نکته نهفته است که مردم، در کل، می خواهند ثروتمندتر از همردیفانشان باشند. این ثروت نسبی است -و نه ثروت مطلق- که در شادی دخیل است. پس اگر یک فرد کمتر کار کند و کمتر از دیگران درآمد کسب کند، احتمالاً کمتر خرسند و قانع می شود. ولی اگر همه ی افراد کمتر کار کنند و درآمدها هماهنگ شوند، نتیجه می تواند کاملاً متفاوت از آب درآید. و این فراغت بیشتر برای هر فرد دقیقاً همان چیزی است که راسل از آن دفاع می کند. در این مورد، و بسیاری موارد دیگر، بر ماست که یکبار دیگر به حرف های او گوش بسپاریم." 
"خواهند گفت که اندکی فراغت البته دلچسب است، ولی اگر قرار باشد مردم فقط چهار ساعت از بیست و چهار ساعت را کار کنند، نمی دانند مابقی روز خود را چگونه بگذرانند. این که این امر در دنیای مدرن صادق است نکوهشی است بر تمدن ما؛ و در هیچ دورانی پیش از این صادق نبوده است. سابقاً ظرفیتی برای خوشی و تفریح وجود داشت که تا اندازه ای به سبب کیش بهره وری بسته و محدود مانده است. انسان مدرن می پندارد که هر کاری باید به خاطر چیز دیگری انجام شود، و نه هرگز برای خودش."
" من به چیزهای به اصطلاح روشنفکرانه نمی اندیشم. رقص های روستایی جز در مناطق روستایی دورافتاده از بین رفته است، ولی شور و شوقی که باعث پاگرفتن آن ها می شد، همچنان در سرشت بشر باقی است. تفریح جماعت شهرنشین عمدتاً منفعل شده است: دیدن فیلم، تماشای مسابقه ی فوتبال، گوش دادن به رادیو و جز آن. این امر ناشی از این واقعیت است که انرژی فعال مردم کلاً صرف کار می شود؛ اگر مردم فراغت بیشتری داشته باشند، دوباره از تفریحاتی لذت خواهند برد که در آن فعالانه شرکت داشته باشند."
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.