یادداشت راضیه بابایی
1402/12/20
روی جلد کتاب برای میلگردها سعدی بخوان، نام پنج خانم را دیدم. هر پنج نفر را از نزدیک می شناختم. سه نفر از آنها را به آثار داستانی می شناسم. دونفر از آنها نیز نویسندگان جدی در حوزه ناداستان (سفرنامه و روایت) هستند. حالا این پنج خانم برای بازدید از معدن چادرملو یزد انتخاب شده بودند. روایت اول را به راحتی خواندم و شگفت زده شدم از معدنی که هیچ وقت چنین گمانی از پیشرفت و آبادی اش نداشتم و اتفاقاتی که باورم نمی شد در مجموعه رخ بدهد. قلم اولین بانو همراه با زبان شیرین ایشان تصویری کلی از مجموعه برایم ساخت. روایت دوم نیز از زاویه دیگری به معدن و وقایع آن نگاه کرده بود .اما اشتراکاتی با روایت اول داشت. روایت سوم قلمی طنازانه داشت و باز هم مواردی از آن در دو بخش قبلی تکرار شده بود. روایت چهارم پر قدرت ظاهر شده و با جزئیات ریزبینانه تر و البته قلمی احساسی تر معدن را برای خواننده تصویر کرده است. و در نهایت آخرین روایت چند عکس ضمیمه متن کرده است و سعی کرده که موارد تازهای از سفر بگوید این روایت ها از این نظر که یک موضوع واحد چند شرح داشته ،دوست داشتم. اما نقطه ضعف کار ،تکراری بودن بعضی موضوعات در هر پنج روایت بود به نحوی که مخاطب را خسته می کرد.چون این وقایع برای هر پنج نفر جالب بود و همه به نوعی به آن اشاره داشتند. کاش نویسندگان با هماهنگی یکدیگر هرکدام بخشی از کار را به عهده می گرفتند تا متنها همپوشانی کمتری داشت. کتاب مناسب نوجوانان برای شناختن ایران عزیز و دانستن روایت پیشرفت ما و مناسب بزرگسالان که احساس غرور و افتخار ایرانی را لمس کنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.