یادداشت ف.حاجی‌باباییان

                🌿 یکی میان زندگی ما راه می‌رود🌿
نویسنده : سمیه عالمی

داستان زنیست به نام ریحان، که درسالهای جنگ تصمیم به ازدواج با مردی جهادگر می‌گیرد. وبا وجود خطرات محتوم، در مناطق جنگی و علیرغم مخالفت خانواده‌اش بااو همراه شده وبه سوسنگرد می‌رود.
ریحان فرزند چند ماهه‌ی خود را دراثر فتنه‌ی منافقین که در راس آنان زنی به نام شیرین است وعلی‌الظاهر دوست ریحان است از دست میدهد. وخودش که آسیب دیده به تهران منتقل میشود.
پس از مدتی او وهمسرش ابراهیم قرار است به حج مشرف شوند که این حج ازقضا حج خونین است.اما ...

داستان دارای سه خط روایی است 
_خط روایی ریحان وابراهیم به عنوان جهادگر
_خط روایی شیرین ومهران که هردو منافق هستند ودر پادگان اشرف آموزش میبینند، به هم علاقمند هستند، ومدام نقشه‌ی فرار از اردوگاه را میکشند.
_وخط روایی سوم ماجرای یک افسر آلمانی یهودی که با همسرش مارتا بر سرتعصبات وتعهدات دینی و یهودی به خاطر کوتاهیهای او دچار اختلاف است.
واین افسر از کسانی است که در ماجرای حج خونین ماموریت دارد.

تلاش نویسنده برای نشان دادن فضای پرتنش سالهای جنگ برای مردمانی که مرگ وحیاتشان در گرو آن بوده‌‌است بسیار ستودنی و قابل مشاهده است. همچنین روایت ماجرای حج خونین و دست‌های پنهان مسببان آن بسیار تأمل برانگیز وجذاب از آب درآمده‌است.
اما پرداختن نویسنده به توصیف جزییات در داستان گاهی بی‌اندازه و ممل به نظر می‌آید.
همچنین، شاید بتوان گفت شخصیتهای منفی، فرجام منطقی‌ داستانی‌ای تا پایان داستان ندارند.
 یا شاید بتوان گفت، ماجرای افسر آلمانی پیوند منطقی وقدرتمندی با دیگر خطوط روایی داستانی نتوانسته برقرار کند. و چون خط روایی محدودی را به خود اختصاص داده است شاید حتی بود و نبود آن داستان را دچار نقص نکند.
ریحان به خاطر ضربه‌ی روحی‌ ای که به واسطه‌ی از دست دادن فرزندش دیده، تا انتها باشکی عمیق با همه چیز مواجه می‌شود. که گاهی این حد از شکاکیت باورپذیر به نظر نمی آید.
فصل اول داستان به دلیل انباشت توصیفات  تا حدی سخت‌خوان بوده ومخاطب را دچار گنگی درفهم ماجرا می‌کند. اما به مرور قدرت شایسته‌ی نویسنده در بافتن داستان و پرداختن به قصه، خواننده را با خود همراه می‌نماید.
مطالعه‌ی این کتاب را برای علاقمندان به داستانهای جنگ تحمیلی و فتنه‌های گروهک منافقین، توصیه می‌نمایم.
        
(0/1000)

نظرات

چه توضیح خوبی دادی فاطمه جان👏