یادداشت محمدحسین مالک‌پور

رنج های ورتر جوان
        ظرایف و زیبایی های بسیاری داشت امّا وزن قصّه کم بود.
کل سیر داستان و اتفاقات مهم آن محدود و معدود است،باقی کتاب توصیفات ذهنی و درونیات راوی درباره همان اتفاق هاست؛ به عبارت دیگر،به نظر من بین اتفاقاتی که داستان را جلو ببرد با ذهنیات شاعرانه راوی توازن برقرار نیست و لااقل گاهی مرا خسته می کرد؛ البته آن شاعرانگی قطعا زیبایی هایی هم در خود دارد،اما داستان را از تب و تاب و کشش لازم می اندازد.
از این جهت یا باید این ذهنیات تعدیل وکوتاه میشد، یا اتفاقات و نقاط عطف و تعلیق ها بیشتر میشد؛ البته متوجهم که داستان ورتر یک داستان کوتاه است،اما آن همه آب و تاب و درد دل های راوی با این کوتاهی تناسب ندارد و داستان پر و پیمان تری را اقتضا می کند.
البته شاید به سلیقه افراد هم مربوط باشد و برای بعضی ها همین حالات درونی ورتر اتفاقا مورد توجه و جالب باشد؛ اما برای طبع سرگرمی‌پسند و عجول من اینطور نبود!
      
6

12

(0/1000)

نظرات

منظورتونو از وزن قصه نفهمیدم
3

0

چون جوابم طولانی است و اینجا جا نمی شود در همان یادداشت عرض می کنم. 

0

اینجا جا نمیشد برای همین تو خود یادداشت عرایضمو تکمیل کردم. 

0