یادداشت فهیمه پورمحمدی
1403/9/21
گورهای آتوان جلد دوم مجموعهی دریای زمینه و با معرفی شخصیتهای جدید و در فضای کاملا متفاوتی شروع میشه. اینجا دختر کوچکی هست به نام تنار که دقیقا شب مرگ راهبه گورها به دنیا آمده؛ پس به عنوان کالبد تازهی راهبهی گورها، برای خدمت به بینامان، از خانوادهش جدا میشه و به معبد میره. دو سوم داستان کتاب هم در همین معبد و گورها و هزارتو اتفاق میفته و بیشترش مربوط به روزمرگیهای تناره. در واقع تا نیمهی کتاب اصلا اتفاق خاصی نمیفته و از این جهت شاید حوصلهسربر باشه، اما خب من شخصیت پردازی تنار و تار و کاسیل و مانان رو خیلی دوست داشتم و از متن و ترجمه راضی بودم. به علاوه از نیمهی کتاب هم سر و کلهی گد پیدا شد و کشش قصه جوری بالا رفت که نیمهی دوم کتاب رو تقریبا یک نفس خواندم. کلا مجموعهی جالبیه: یک فانتزی حماسی خفن که سبک خاص خودش رو داره و دوست دارم بقیهش رو هم بخونم.
(0/1000)
نظرات
1403/9/21
منم از این جلد خوشم اومد ولی جلد سوم اونقدر ناامیدم کرد که دیگه ادامه ندادم...
2
1
1403/9/22
اتفاقا تقریبا برای همون این مجموعه رو شروع کردم (انیمهای که میازاکی ازش ساخته بود باعثش شد و تا جایی که دیدم حداقل یه سری از صحنههای اون انیمه مربوط به تهانو میشه). ولی چون از جلد سوم خیلی ناراضی بودم، رفتم یه سری مرور و خلاصه داستان از تهانو خوندم و در نهایت به نظرم رسید اصلا باب میلم نباشه، این شد که دیگه بیخیالش شدم... @Fahime
1
1403/9/22
اکثر مجموعههای فانتزی شخصیت شرور فیزیکی دارن و این مجموعه منبع شرش غیرفیزیکیه و چیزی که مخاطب رو جلو میکشه جذابیت درونی شخصیتای اصلی و مخصوصا خود گده. به نظرم همینه که بعضیا رو واقعا همراه میکنه با کتاب. انگار داری از یه کوه بالا میری و بعد لذتی که ته قله بهت دست میده ده برابره. (خیلی سعی کردم بدون لو دادن قصه کامنت بذارم😅)
1
1
فهیمه پورمحمدی
1403/9/22
0