یادداشت زهرا دشتی

                سالتو، نوشته مهدی افروز منش، داستانی در مورد کُشتی و مواد مخدر است. داستان در مورد پسر ۱۷ ساله‌ای است که در سالهای ابتدایی دهه هشتاد شمسی، در محله‌ای فقیر نشین در تهران  زندگی می‌کند و عاشق کشتی است. روزها، به صورت خرده پا مواد مخدر توزیع می کند و شبها درس می‌خواند. با حضور مردی نادر نام، زندگی حرفه‌ای و شخصی‌اش زیر و رو می‌شود.
داستان از نظر صحنه‌سازی، کشمکش و شخصیت پردازی داستانی قوی‌است، اینقدر که من را، علی رغم عدم علاقه‌ام به موضوع داستان (تجارت مواد و باندهای مربوطه) تا انتهای داستان کشید. البته گاهی دچار کلیشه‌هایی جزئی هم بود اما به نظرم قابل اغماض بود. افضای داستان به شدت مردانه بود و نویسنده کمی هم توصیفات ج.ن.س.ی و ... چاشنی داستان کرده بود. 
داستان خوش خوان و سرگرم‌کننده بود، هرچند در انتهای داستان،جز لذت بردن از هنرمندی نویسنده از تکنیک‌های نویسندگی، و ( اگر به موضوع علاقه داشته باشید) داستان، و تفریح و تفرج ناشی از خواندن یک رمان پرکشش و هیجانی و....  و کمی بد و بیراه به خبرنگارها و ... شاید چیز چشم‌گیر دیگری نصیبتان نشود.
این کتاب توسط نشرچشمه چاپ و روانه بازار شده که البته کن نسخه الکترونیک را در برنامه طاقچه مطالعه کردم.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.