یادداشت سیده محدثه موسوی

گستره: بیداری لویاتان
        خب بالاخره تموم شد!
البته منظورم این نیست که روند کتاب فرسایشی بود هااا، حقیقتا هر چیزی بود به جز این!
بیشتر به این خاطر میگم که میخواستم تا قبل از سال جدید تمومش کنم و هی نمیشد.😅 ولی نهایتا یک ساعت  باقی مونده به پایان سال موفق شدم.😁
بگذریم...
درباره‌ی کتاب؛ اولین کتابی بود که تو این ژانر میخوندم و یک مقداری فهم چیزمیزای علمیش برام سخت بود، مخصوصا اون اوایل. اما خب رفته رفته بهتر شد و میشه گفت راه افتادم، گرچه گهگداری بازم یه جاهایی اینجوری میشدم که ها؟ چیشود؟😁
شروع کتاب طوفانی بود، در ادامه هیجان و حالت معماگونه‌ی خودش رو حفظ کرد و در نهایت با پایانی که حقیقتا براش مناسب بود تموم شد. شخصیت‌ها هم به نظرم واقعا خوب توصیف شده بودند و طرز فکرشون خیلی برام ملموس بود (نه که لزوما باهاشون موافق باشم یا درکشون کنم، صرف اینکه منطقی و به‌جا بود). مخصوصا شخصیت موردعلاقه‌م (میلر عزیزم🥹) با همه‌ی بالا و پایین‌هایی که داشت.🥺🤌 البته اینم بگم که تقریبا آخرای کار یکی از شخصیت‌ها یک چرخش (از نظر من ناگهانی!) داشت که خیلی با عقل جور در نمیومد.🤷‍♂️
اما در نهایت میتونم بگم که دوستش داشتم و بسی از خوندش لذت بردم.😊
      
22

14

(0/1000)

نظرات

اشاره کن که اون شخصیت مورد علاقه‌ت میلر بود 😢😄
1

1

Aye aye Cap'n🫡 

1