یادداشت
1402/9/19
پدرم میگفت تو نویسنده شدهای که مجبور نباشی کار کنی. بیشتر نویسندهها در برابر این اتّهام با بدخلقی میگویند: مگر نوشتن کار نیست؟ امّا حرف پدرم پُر بیراه نبود. در طول دورۀ نویسندگی خلّاق، چند بار به استادیار گفته بودم که علاقه به کتابهای معمّایی-پلیسی دارم و ایشان لطف کردند و این کتاب را بهعلّت یکی از جستارهایش که دربارۀ داستانهای جنایی و هیجانانگیز است، به من معرّفی کردند. نخستین تجربۀ من دربارۀ «جستار» بود و به یاد ندارم که پیش از این، چیزی به نامِ جُستار مطالعه کرده باشم و اگر مطالعه کرده باشم، به یاد ندارم. کتاب شامل پنج جستار از یک جستارنویس معروف آمریکایی است که تجربۀ طولانیمدّتی از خواندن و نوشتن دارد. قبل از ورود به نوشتههای ایشان، توصیه میکنم حتماً پیشگفتار و سخن مترجم خوانده شود، سپس به صفحۀ ۱۱۸ مراجعه شود. در این صفحه، سه اصطلاح توضیح داده شده، که به نظر میرسد قبل از مطالعۀ جستارهای آرتور کریستال، خوب است از معنای آنها اطّلاع داشته باشیم: مقاله؛ جستار؛ جستار روایی. همانگونه که در سخن مترجم ذکر شده، جستار شامل عقاید شخصی نویسنده است و طبعاً جستارهای روایی این کتاب شاملِ عقاید شخصیِ آرتور کریستال است و نویسنده نیز در این جستارها در پیِ استفاده از منابع علمی و دانشی برای اثبات آنها نیست (چنین کاری، رسالت مقالات علمی است). از آنجا که نوشتهها عقاید شخصی کریستال هستند، ممکن است ما با بعضی از آنها موافق نباشیم؛ مانند اظهار نظر دربارۀ تنبلی (جستار اوّل) یا ارزش داستانهای ژانر (جستار دوم) یا نظرهای دیگر. با اینکه من نیز نمیتوانم بگویم همۀ محتوای این کتاب را تأیید میکنم، فکر میکنم میتوانم بگویم برای جستار خوانی، تجربۀ جالبی بود. در بعضی از جستارها (مانند جستار چهارم) متن برایم کمی سنگین بود و در هنگام مطالعه، دشواری بسیاری احساس کردم و نمیدانم ناشی از سنگین بودن موضوع جستار بود یا ناشی از ترجمه. ارجاعات و استنادهای متن به این شیوه در کتاب درج شدهاند که در پایان یادداشت درج شدهاند و این کمی برای من سخت بود که در هنگام مطالعۀ متن، برای یک یا چند ارجاع، به پایان یادداشت رجوع کنم و فکر میکنم اگر به شیوۀ پاورقی وارد میشدند، مطالعهْ راحتتر بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.