یادداشت معصومه السادات صدری
1403/11/10
. کتاب را از یکی از دوستام قرض گرفتم و یک روزه خواندم. شخصیت ام اعلا منحصر به فرد بود و حقیقتا رشک برانگیز. اما باعث نمی شود نقدش نکنم. دو نکته به نظرم رسید که در ادامه می گویم. نقد محتوایی: سالهاست به سختی سمت کتب شهدایی میروم به چند علت. ام اعلا هم استثنا نبود ولی دلم می خواست بخوانمش. سوال اصلی ام این است. چرا هیچ نقطه ضعفی برای ام اعلا قائل نشده بود؟ آیا در خاطرات گفته شده هیچ کس حرفی نداشته؟ آیا ام اعلا زنی بود به غایت معصوم و پاک..؟ کما این که همه ما انسان هستیم و نقظه ضعف داریم. مثلا شاید زود عصبانی میشده یا به خرید لباس علاقه داشته یا هر چیز دیگری.. منظورم یک بعد انسانی مباح یا مکروه است. این آفت بیشتر کتاب های شهدایی است. مثلا کتاب معروف..... (اسمش را نمی گویم) در مورد شهیدی بود که طبق گفته مادرش یکی از خصلت هایش علاقه وافر به ماشین بود و تا پولی دستش می رسی عوضش می کرد. در جریانم که ناظر محترم صلاح دید این قسمت از کتاب حذف شود. چرا؟ چون برای مخاطب بد آموزی دارد.. در صورتی که این خود انسان است به ماهو انسان با همه ضعف ها و کاستی هایش... بالاخص برای مخاطب امروزی که دنبال نقطه اتصال خود با شهید است هر چند نقطه اتصالی مباح یا مکروه.. بگذریم. نقد فرم : من به نویسنده حق می دهم بخاطر زیاد بودن روای ها این قالب را انتخاب کند. ولی نکته اصلی اینجاست، بعضی مصاحبه ها را احساس می کردی در رودربایستی با طرف آورده. یعنی زمان گذاشته به سختی وقتی هماهنگ کرده ولی چیز بدرد بخوری در صحبت هایش نبوده. مثلا همان مصاحبه با دکترحسنا اگر اشتباه نکنم. کلا یک صفحه و نصفی بود. بود و نبودش در روند کتاب تاثیر نداشت. و نکته آخر، شاید بهتر بود کتاب در قالب اول شخص یا سوم شخص با یک داستان کششی و عالی شروع می شد چون قابلیتش را داشت. به هر صورت تلاش نویسنده و شناساندن این سوژه بعد از آن همه سال غربت، دست مریزاد دارد. امیدوارم قبل از این که تبدیل شوم به یک منتقد کتاب و داستان خودم داستان نویس شوم تا ببینم چند مرده حلاجم. 🏳 #کتاب_خواندم #ام_اعلا .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.