یادداشت معصومه السادات صدری

                #کتاب_خواندم.
#نیمه_پنهان_مادری.
من این جور کتاب‌هارا درعالم خودم، مازوخیست می نامم..
هرچندشاید برای فرهیخته ها مباحث روان شناختی و روان شناسی و...داشته باشد.
اگر بخواهم واضح بگویم:اگر حال مادری تان بد است با این کتاب بهترنمی شوید. 
بلکه اگر دچار وسواس هم باشیدباخودفکر می کنید: نکنه منم اینجوری ام‌؟
ماجرا از چند نسل قبل روایت می شود. 
زنانی که مادران خوبی نبودند.
هرکدام به طریقی به کودکانشان زخم زدند و این زخم نسل به نسل ادامه پیدا کرده.. 
هر کودک در آینده که زنی بالغ می شد تصمیم می گرفت مادر نشود.. ولی این اتفاق نمی افتاد.یا به اجبار محیط یابرای بدست آوردن دل همسرش..
 وباز همان شکست قبلی را در زندگی می خورد و یک کودک زخم خورده باقی می گذشت.. 
اما ماجرای وایولت متفاوت است.. او فکر می کند مشکل از کودک است نه او.. کودک اش پرخاشگر است ودست به کارهای خاصی می زند.. 
اما فاکس(پدر خانواده) نه تنها این طور فکر نمی کند بلکه تمام اشکالات را متوجه وایولت می داند.. چون اون در مادری ناقص است.. (وایولت هم اشتباهاتی داشته)... 
شاید فاکس وایولت را با مادرش مقایسه می کند که زنی بی نقص در مادری بوده.. کما این که وایولت این مقایسه را خودش هم انجام می دهد.. 
داستان تلخ است.. 
من تمام مدت دوست داشتم مشکل از کودک باشد و وایولت بی تقصیر..
 اما این تعلیق تا پایان داستان باشماست..مقصر کیست؟ 
حتی زمانی که فکر می کنید دیگر تقصیر  وایولت است وکودک بی تقصیر.. 
در خط آخر نویسنده ضربه نهایی را می زند و شمارا در خماری می گذارد..
(خلاصه که اگر نخوانید چیزی را از دست نمی دهید). 
به وقت رمضان.
#طاقچه
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.