یادداشت مرضیه حسینی

از این داس
                از این داستان‌هام دلگرم‌کننده و شیرین کم نخوندم؛ کاملاً مناسب روزهای سرد پاییز و زمستونن، حالتو خوب می‌کنن، باعث می‌شن دلت پر بکشه برا تجربه کردن اتفاقات قشنگِ تو قصه‌ها.

 کتاب که تموم می‌شه و پرتاب می‌شی تو واقعیت، انگار که بهت سیلی زده باشن، به خودت میای و می‌گی ای بابا! همه‌ش تو کتاباست؛ این عشقای رویایی و بی‌دردسر، این آدمای مطلقاً سیاه یا کاملاً سفید و پاک و بی‌گناه، این قصر آبی که فقط تو خیالاتت می‌تونی داشته باشی.

شب‌های سردم رو همراه این کتاب گرم کردم و تا جایی که جا داشت سعی کردم یادم بره منم مثل استرلینگ‌ها خو گرفتم به یه سری سنت‌های قدیمی بی‌پایه و اساس که فقط زندگی رو به کامم تلخ می‌کنن. به قول بارنی « هیچ آزادی مطلقی روی زمین وجود ندارد. فقط نوع محدودیت‌هاست که متفاوت و نسبی هستند. تو الان احساس می‌کنی آزادی، چون از یک محدودیت غیرقابل‌تحمل فرار کرده‌ای...این تنها آزادی‌ای است که می‌توانیم به آن امید داشته باشیم، آزادیِ انتخابِ بندمان.»
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.